فرمانده کاپیتان!

ته ورزشی احمد، والیبال بود و آن روزها مسئولیت کاپیتانی تیم ما روی دوش او قرار داشت. او آبشارزن و من پاسورش بودم. توی بازی‌ها اون شایستگی و لیاقت خودش را نشون داد و به خاطر همین بیشتر اوقات تیم ما برنده بود.

اما صبر احمد در همه جا مثال‌زدنی بود. بارها من به شوخی پاس‌ها را به گوشه و کنار زمین می‌انداختم. احمد از عصبانیت صورتش قرمز می‌شد اما هیچ کلامی نمی‌گفت که باعث ناراحتی شود.

 سال 1360 در پادگان امام رضا (ع) در دوی استقامت و پرش ارتفاع نفر اول شد. او به عنوان فرمانده اولین کسی بود که روزهای ورزش می‌آمد. لباس‌های ورزشی را می‌پوشید و شروع می‌کرد به دویدن و نرمش؛ بعد هم با بچه‌ها بازی می‌کرد. در آخر نیز از همه ما جلوتر زد و گوی سبقت را در ایمان به حق و شوق لقا از دیگران ربود.

به نقل از یکی از همرزمان

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

پاسخ دادن به مطهره لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.