رفته بوديم سريلانكا، سال هفتاد. احمد هم همراهمان بود.
چند تا از فرماندهان نظامي و مسئولین سريلانكا آمده بودند استقبالمان.
افراد را من به آنها معرفي ميكردم. موقع معرفي احمد گفتم: ايشان فاتح خرمشهر بوده.
چهار، پنج روز آن جا بوديم. آنها احمد را ول نميكردند. احمد به عنوان يك فرماندهي با اقتدار در نظرشان جلوه كرده بود. هر چه ميگفت، تندتند مينوشتند.
احمد راجع به بحثهاي نظامي زياد صحبت كرد، ولي راجع به كاري كه خودش در عمليات فتح خرمشهر كرد، چيزي نگفت. نه آن جا، نه هيچ جاي ديگر. هيچ وقت نشد كه لام تا كام دربارهي خدماتي كه زمان جنگ يا قبل و بعد از آن كرده، حرفي بزند. خدا رحمتش كند؛ دقيقاً روحيهي حسين خرازي و امثال آن خدا بيامرز را داشت. حسين هم يكي از دو فاتح خرمشهر بود، ولي هيچ وقت راجع به آن فتح كمنظير، در هيچ كجا صحبت نكرد.
کاش که ذره ای از اخلاص این شهدای عزیز در وجودم پدیدار شود…
http://najafabadnews.ir/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85%DB%8C/
این لینکو ببینید
سلام
ان شالله خودم دارم پیگیر میشم که آهنگ های پیشواز از شهید برای ایرانسل و همراه اول بزنم
بااپراتور هاشون بزودی ارتباط برقرار میکنم اگه خدا بخواد ان شالله درست میشه
سلام خاطره خوبی بود – اجرتان با خالق شهدا
شما را لینک کردم