انتشار فیلم مکالمه بیسیم شهید ردانی پور و شهید حاج احمد کاظمی در قرارگاه فتح به مناسبت 15 مرداد سالروز شهادت شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور

زندگینامه و خاطرات شهید مصطفی ردانی پور :

عملیات رمضان/ یکی از فرماندهان: 

خرمشهر آزاد شد. شیرازه ی ارتش عراق در جنوب رو به نابودی بود. در همین حال اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد. شاید این کار به علت انحراف افکار عمومی از پیروزی های ایران بود. 
برخی بحث نبرد با اسرائیل را پیش کشیدند‌. حتی قسمتی از نیروها عازم سوریه و لبنان شدند. اما با پیام حضرت امام همه ی ان ها برگشتند. 
در این فاصله عراق با کمک همه ی متحدان بین المللی خود و سران خود کامه ی عرب، تمام تجهیزات خود را بازسازی کرد. همه ی سران عرب برای نابودی اسلام ناب متحد شده بودند. 
هجده کشور برای صدام همه چیز فرستادند. از نیرو و تجهیزات تا مواد غذایی! آن ها همه چیز خود را در اختیار صدام گذاشتند. کارشناسان جنگی اسرائیل نیز در خدمت قرار گرفتند. 
منافقین نیز تمام تغییرات خطوط نبرد و جابه جایی نیروها را در اختیار عراق می گذاشتند. وضعیت جبهه ها بسیار پیچیده تر شده شده بود. عراق با کمک آن ها زمین را مسلح کرد! انواع موانع مختلف در جبهه ها ایجاد کرد.
از میادین پیچیده ی مین، سیم های خاردار، کانال های انحرافی، ایجاد خاکریزهای مثلثی و….
پیشرفته ترین سلاح ها در اختیار صدام قرار گرفت. دشمن چندین برابر آنچه از دست داده بود به دست آورد.
برای عملیات بعدی منطقه ی شلمچه انتخاب شد. عبور از پاسگاه مرزی و از بین بردن توان دشمن و تنبیه متجاوز از اهداف عملیات بود.
نیروهای ما به استعداد ۱۱۰ گردان رزمی اماده شدند. بامداد روز ۲۲ تیر سال ۱۳۶۱ عملیات رمضان با رمز یا مهدی ادرکنی آغاز شد. 
نیروهای قرارگاه فتح با عبور از پاسگاه زید و دور زدن کانال ماهی به نهر کتیبان رسیدند. قرارگاه فرماندهی عراق نیز در ان منطقه سقوط کرد. اگر نیروها از این رودخانه و جاده ی العماره عبور می کردند، شهر بصره در محاصره ی کامل قرار می گرفت. اما استحکامات جدید عراق در منطقه ی مانع پیشروی سایر محورها شد. نیروها به هم ملحق نشدند‌. لذا احتمال محاصره شدن نیروهای خط شکن شدت گرفت. در گیری در منطقه به شدت ادامه داشت‌. دشمن با تمام توان مانع پیشروی رزمندگان شد. برای آن ها مهم نبود که چه اتفاقی می افتد. مهم این بود که ایران پیشروی نکند. شاید از بین رفتن بیش از هزار دستگاه تانک و نفربر دشمن تایید همین مطالب باشد. اما کنار نهر کتیبان بیش از هزار نفر از نیروهای ما شهید شدند. گرمای هوا هم به شدت نیروها را اذیت می کرد. 
مرحله ی آخر عملیات رمضان بود. روز های سختی به نیروها می گذشت آخرین جلسه ی بررسی عملیات بود. وقتی صحبت همه ی فرماندهان تمام شد. مصطفی شروع به صحبت کرد. خیلی خالصانه گفت: امشب که شب قدره خلوت کنیم با خدا. ائمه رو صدا کنیم. 
امام زمان (عج) رو قسم بدیم. بگید ما لیاقت نداریم. شما باید کمک کنید. بدون عنایت شما پیروز نمی شویم. بعد هم ذکر توسل پیدا کرد. 
به هر حال با عقب نشینی نیروها به سمت پاسگاه زید کار عملیات رمضان که پنج مرحله را طی کرده بود به پایان رسید. بعد از عملیات رمضان بود. در جلسه ی فرماندهان قرارگاه فتح صحبت کرد. در انتهای سنگر نشسته بودم و صحبت های اقا مصطفی را گوش می کردم.
گریه می کرد! اشک می ریخت و به خودسازی سفارش می کرد. التماس می کرد و می گفت: باید تلاش کنیم تا از خط نفس عبور کنیم! 
می گفت: ما باید ببینیم کجای کار ما عیب داشته! او از خودسازی می گفت و ما فقط گوش می کردیم. اما نمی فهمیدیم او سال های بعد را می بیند! 

به روایت همرزمان

منبع: سایت نوید شاهد