شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان اصفهان در اطلاعیه ای از مردم براي شركت در مراسم هفتمین سالگرد شهادت سردار سرلشگر پاسدار حاج احمد کاظمی و یاران شهیدش دعوت كرد.
در بخش از این اطلاعیه آمده است: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان اصفهان از عموم مردم متعهد و مومن اصفهان دعوت می کند تا در مراسم هفتمین سالگرد شهادت فرمانده نیروی زمینی سپاه سردار سرلشگر پاسدار حاج احمد کاظمی و سرداران شهید حاج غلامرضا یزدانی و حاج نبی الله شاهمرادی که روز پنج شنبه 21 دیماه از ساعت 15 تا 17 در گلستان شهدای اصفهان برگزار می شود شرکت کنند.
پیشنهاد ما به شما…
- فاتح خرمشهر بعد از دفاع مقدس
- کتابشناسی شهید کاظمی
- مجموعه تصاویر دوران دفاع مقدس سردار شهیدکاظمی
- صد ساعت بیداری شهید احمد کاظمی
- حکایت عبا و انگشتری
- زیارت امام حسین (ع)
- آخرین ملاقات شهید کاظمی با امام خامنه ای + صوت
- خاکریز سرنوشت ساز
- صدای احمد کاظمی را هم شنیدم که گفت : آخ !
- دروازه ای به کربلا
- دیدار دویار
- آقا مهدی فرمانده منه !
- احمد یک قله بود
- ادب و راز نگه داری احمد
- نجوای شهید کاظمی با معبود خویش
- کلیپی زیبا و دیدنی از دیدار صمیمانه شهید حاج احمد کاظمی با سربازان خود
- خلوت حاج احمد با رفقای قدیمی خود+عکس
- من دوست داشتم در نیروی هایی شهید شوم
- نیمه پنهان ماه شهید حاج احمد کاظمی
- حق همسایگی
- یادیاران سفر کرده
- اهمیت دادن به بیت المال
- اون ماهی نورانی همین احمدم بود
مراسم هفتمین سالگرد و آئین گرامیداشت شهدای عرفه ساعت 18 روز جمعه 15 دی ماه در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار می شود .
هفتمین آئین بزرگداشت شهدای عرفه به پاسداشت زحمات و رشادت های سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی و یاران شهیدش برگزار می شود . در این مراسم گه با حضور خانواده های معظم این شهیدان و جمعی از فرماندهان دفاع مقدس از ساعت 18 در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار می شود با خاطره گویی رزمندگان دفاع مقدس یاد و خاطره آنان گرامی داشته خواهد شد .
سردار شهید حاج احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه به همراه ۱۱ تن از همرزمانش در ایام عرفه در ۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ بر اثر سانحه سقوط هواپیما در ارومیه به شهادت رسیدند.
در گلستان شهدای اصفهان در قطعه شهدای كربلای پنج مزار شهیدیست كه مادرش هر روز آن را با اشك دیده شست و شو میدهد. هوا سرد باشد یا گرم، بارانی یا آفتابی برایش فرقی نمیكند. حتی حالا كه دیگر سنی دارد و افتاده شده. از بعد شهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته، روز ها با لباس مشكی اش به دیدن تك پسرش میرود.
خبرگزاری فارس: مراسم رونمایی از کتاب «تک پسر» که داستانهایی درباره شهید «مسعود آخوندی»امروز در دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار میشود.
مجید شکرالهی، مدیر انتشارات «شهید کاظمی» در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا» درباره کتاب «تک پسر»، بیان داشت: این اثر به خاطرات شهید «مسعود آخوندی» اختصاص دارد که توسط «نسیبه استکی» به نگارش درآمده است.
وی با بیان اینکه این اثر در بردارتده حدود 120 صفحه است، بیان کرد: داستانهای کتاب «تک پسر» به صورت مینیمال نوشته شدهاند یعنی در این اثر حدود یکصد داستان مینیمال از شهید «مسعود آخوندی» آورده شده است.
شکرالهی ادامه داد: کتاب «تک پسر» امروز بعد از ظهر از ساعت 13:30 الی 16 همزمان با همایش بزرگ «یادواره شهدای دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان» با حضور مادر شهید، نویسنده کتاب، نورالدین عافی راوی کتاب نورالدین پسر ایران و مسئولان دانشگاه و استان، در تالار شماره هشت دانشگاه صنعتی اصفهان رونمایی میشود.
وی با اشاره به این مطلب که شهید «مسعود آخوندی»، دانشجوی نخبه رشته «مکانیک» دانشگاه صنعتی اصفهان بود که پس از شهادت، در گلزار شهدای اصفهان در قطعه شهدای کربلای پنج، آرام گرفته است.
مدیر انتشارات «شهید کاظمی» گفت: مادر شهید آخوندی، هر روز آرامگاه پسرش را با اشک دیده شست وشو میدهد یعنی با توجه به اینکه این مادر پا به سن گذاشته و پیر شده است از بعد شهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته و همه روزه با به تن کردن لباس مشکی خود به دیدن تک پسرش میرود.
بچه محله سرچشمه، جوانكي لاغر اندام و سر به زير با موهاي فرفري كه مانند بسياري از جوانان نسل انقلاب، پاسداري از نهضت را تكليف خود دانست و به صف سپاهيان روحالله پيوست و سرباز فرمانده كل قوا شد.
بعد از شهادت علي (برادرش) در سوسنگرد كه از كودكي انس زيادي با هم داشتند، عزمش بيش از پيش جزم شد و با نبوغ بيحدش، كاري را شروع كرد كه از ساخت خمپاره 60 آغاز شد و تا موشك شهاب 3 رسيد. جواني كه در دانشگاه جنگ، فارغ التحصيل شد؛ از صدام تا سران صهيونيستي و آمريكايي براي سرش جايزه گذاشتند و شد كابوس بيپايان لشكريان شيطان و امير لشكريان خدا.
در اين گزارش مروري كوتاه داريم بر مقاطع تاثيرگذار زندگي اين دانشمند عزيز كه اقدامات جهادگرانهاش پايهگذار بسياري از پيشرفتهايب فناورانه و بازدارنده گذشته و آينده شد.
1- 6/8/1338
تولد در محله سرچشمه
در محله سرچشمه
در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود تهراني مقدم به پيشه خياطي مشغول بود.
2- 1345
اغاز تحصيلات
به علت شغل پدر (خياطي) به محله شكوفه وسپس به محله بهارستان نقل مكان كرد و مدارس ابتدايي و دبيرستان را در همين مناطق گذراند.
3- 1348
ورود به مسجد زينب كبري(س)
در مسجد زينب كبراي سرچشمه زير نظر آيتالله سيد علي لواساني امام جماعت و مدير مسجد، تعليمات ديني و مقدمات آشنايي با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعاليت كرد. اين گروه سرود، هسته اصلي گروه سرودي بود كه در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد به اجراي برنامه پرداخت.
آيتالله لواساني در اين باره ميگويد:«محل ما خيابان اميركبير، كوچه آميز محمود وزير است. آنجا يك مسجد و يك حوزه علميه داريم و خانه ما هم كنار مسجد است. وقتي ميرفتيم براي نماز، كارهاي ديگري هم ميكرديم. مثلا با نوجوانان كارميكرديم و برايشان نامه داشتيم. يك گروه سرود هم درست كرده بوديم كه در روزهاي انقلاب براي خودش بروبيايي داشت. مسجد پررونقي بود و بچههاي خوبي در آن رفت و آمد ميكردند. برخي كه نميامدند، كسي را مي فرستادم وميگفتم بگوييد آقاي لواساني كارتان دارد. به دنبالشان ميرفتيم. الحمدالله آن نسل حالا سردار و سرتيپ ومتخصص شدهاند و براي خودشان بروبيايي دارند خدارا شكر.
سه برادر بودند. محمد آقا كه خدا حفظشان كند الان هستند، حاج حسن آقا كه يگانه بودند و شهيد علي، برادر اينها. مادر خوب و متديني دارند. خداحفظشان كند. اينها رو اورد مسجد پيش ما. چقدر اين جاج حسن آقا با اخلاص بود. ما با اينها مانوس بوديم و برايشان كلاس گذاشته بوديم وبرايشان احكام مي گفتيم. جقدر بچههاي خوبي بودند»
4-1356
قبولي در دانشگاه در مقطع فوق ديپلم
در رشته صنايع (برش قطعات صنعتي) در مقطع فوق ديپلم مدرسه عالي تكنيكيوم نفيسي پذيرفته شد.
5-1357
همراهي در مبارزات انقلابي
همزمان با اوجگيري فعاليت انقلابي تحت تاثير برادرش محمد به صف انقلابيون پيوست. برادر بزرگترش احمد در اين باره مي گويد:«در روزهاي منجر به پيروزي انقلاب به اتفاق دوستانش در فعاليتهاي زيرزميني، نارنجكهاي دستي ميساخت كه با استفاده از سه راهي لوله آب توليد ميشد. شب 22 بهمن در ميدان امام حسين (فوزيه سابق) با پرتاب نارنجك دستي يك خودروي نظامي ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد» .
6 – 1358
اخذ مهندسي صنايع
در مقطع ليسانس رشته مهندسي صنايع ادامه تحصيل داد و موفق به اخذ مدرك مهندسي شد.
7- تيرماه 1359
عضويت در سپاه پاسدران
در اطلاعات منطقه 3 سپاه شمال مشغول به فعاليت شد وتا 31/7/59 در اين سمت باقي ماند. در زمان شورشهاي قوي در نقاط مرزي كه مهمترين آنها حوادث تجزيهطلبانه در كردستان بود و سپاه را در 15 ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقويت صبغه نظامي كرد. با اين رويكرد تا شهريور 1359 كه در آستانه هجوم رژيم بعث عراق قرار گرفتيم، حداكثر توان رزمي سپاه تعداد معدودي گردانهاي رزمي بود كه با روشهاي چريكي وغير كلاسيك، درگير مبارزه با اشرار وضد انقلابيون مسلح در كردستان شدند. سنگينترين سلاحي هم كه در اختيار سپاه بود، تعدادي خمپارهانداز و آرپيجي و تيربار بود در حالي كه همين وضعيت ضد انقلابيون در كردستان، مسلح به توپخانه هم بودند. شايد آمار كل سلاحهاي سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ ژ3 و كلت و دهها خمپارهانداز و آرپيجي تجاوز نميكرد و اين، همه موجودي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود.
8- 1359
بعد از عمليات ثامنالائمه كه منجر به رفع محاصره آبادان شد، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق يك آتشبار توپخانه 155 ميليمتري كشش بود كه از جانب دشمن در شمال ابادان بين دارخوين و پل مارد مستقر بود. اين آتشبار توپخانه بلافاصله تعمير و عملياتي شد و در همان منطقه عليه دشمن به كار گرفته شد. سه ماه بعد در عمليات فتح بستان مجددا يك گردان توپخانه 130 ميليمتري و يك آتشبار 105 ميليمتري پرتغالي ارتش عراق از سوي رزمندگان تيپ 14 امام حسين (ع) اصفهان به غنيمت گرفته شد كه اين گردان به دستور حسين خرازي (فرمانده تيپ) سازماندهي شده و در عمليات فتحالمبين در پشتيباني از گردانهاي مانوري بسيجي مبادرت به اجراي اتش كرد.
اين دواتفاق مبدا شكلگيري توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است.
9-آذر 1360
مسئول تطبيق آتش خمپارهاي سپاه در قرارگاه كربلا در عمليات طريقالقدس
حاج حسن بعد از عمليات ثامنالائمه متوجه ضعف اتش پشتيباني خودي مستقر در خطوط مقدم جنگ شد، مدتها روي اين موضوع فكر كرد و سرانجام در پاييز 1360 طرح ساماندهي آتش پشتيباني (خمپارهاندازها) را به صورت سنجيده و مدون تقديم حسن باقري كرد. نامه را محسن رضايي(فرمانده وقت كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) امضا كرد وتحويل حسن باقري داد و حسن باقري آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تايپ شده را خواند و ديد طرح خودش درباره ساماندهي خمپارهاندازها به منظور پشتيباني از نيروهاي پياده است. نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجرو فتح سپاه در جبهههاي جنوب بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبياني كننده آتشهاي خمپارهاي سپاه معرفي ميشوند، لازم است با او همكاري كنيد».
10-1361
تاسيس توپخانه سپاه
روايت شهيد «عمليات فتحالمبين تمام شد. من در سپاه شوش وقتي گزارش را به آقا رشيد ميدادم، ديدم آقا رشيد باخنده ميگويد«مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهي كن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشيد ما داريم خمپاره را سازماندهي ميكنيم. در عمليات فتحالمبين (اگر اشتباه نكنم)148 قبضه انواع توپهاي روسي به غنيمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه 9 تيپ داشت. قرار شد برويم آن توپها را بياوريم و سازماندهي كنيم. شهيد بزرگوار حسن شفيعزاده اولين نفري بودكه رفتم دنبالش. بعد از عمليات فتحالمبين از تيپالمهدي شوش آوردمش پيش خودم و آقاي محمد آقايي كه از مسئولين توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهيد ناهيدي. اين بچههاي نخبه باهوش را جمع كرديم و توپخانه سپاه راتشكيل داديم».
11-1361
راهاندازي مركز تحقيقات فني توپخانه در اهواز
روايت شهيد: «در آن زمان توپهاي غنيميتي ما 156 قبضه بود كه همه آنها در دشت عباس و چناله به غنيمت گرفته شدهبودند. ما برادران ارتشي را براي آموزش اين توپها دعوت كرديم كه يك تيم از توپخانه ارتش براي ما اعزام شد و وقتي توپها را ديدند گفتند اين توپها روسي هستند و آموزشي ك ما ديدهايم توپهاي آمريكايي بوده و كاربرد اين توپها را نميدانيم. ما ميخواستيم از اين توپها در عمليات بيتالمقدس استفاده كنيم ولي هيچ آموزشي نديده بوديم. توپهاي زيادي با مهمات خوبي داشتيم ولي براي ما كارامد نبودند. برادر بهمن چيره دست به دليل تخصصي كه داشتند توپها را راهاندازي كردند و مركز تعمير و نگهداري توپخانه راهاندازي شد و توپها راهي عمليات شدند. دومين نفري كه به ياري ما شتافت، شهيد ناهيدي بود كه آموزشهاي لازم را خيلي با حوصله براي استفاده از وسايل غنيمت گرفته شده مثل ترتيلهاي فلزي، دوربينهاي پاكدو و تجهيزات نشانهروي به ما دادند».
12-1361
آغاز زندگي مشترك
پدرش محمود تهراني مقدم در همين سال از دنيا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده زندگي مشترك را آغاز كرد.
13- آبان 1362
راهاندازي فرماندهي موشك سپاه
روايت سردار زهدي:«ابان سال 1362 به برادر حسن تهراني مقدم كه صاحب ايدههاي بزرگي در اين زمينه بود، ماموريت راهاندازي و سازماندهي «فرماندهي موشكي زمين به زمين سپاه» محول گرديد ».
14- بهمن 1362
شليك توپ به سمت بصره
حضرت امام (ره) با مقابله به مثل حملات موشكي عراق موافقت كردند. ما در آن زمان فاقد سامانه موشكي بوديم و فقط با توپخانه ميتوانستيم مقابله به مثل كنيم. در جلسهاي كه سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشتنتد، قرار شد شهر بصره را با توپهاي 130 ميليمتري كه حداكثر برد آنها 28 تا 30 كيلومتر بود مورد حمله توپخانهاي قرار بدهيم.
15- اسفند 1363
شليك اولين موشك به سمت عراق
در تاريخ 21/12/1363 اولين موشك ايران به كركوك شليك شد. دومين موشك هم در بامداد 23/12/1364 به بانك 18 طبقه رافدين بغداد اصابت كردو موشك بعدي در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقي را به هلاكت رساند.
روايت سردار زهدي: «وقتي كه بنا شد اولين موشك را خود برادران سپاه به سمت بغداد شليك كنند، با هم به كرمانشاه رفتيم. مقدمات كار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتيم. مرحوم شهيد مقدم پيشنهاد كرد اول دعاي توسل بخوانيم و بعد از دعا به زبان فارسي با خدا صحبت كرد و گفت: «خدايا ما نميخواهيم مردم عراق را بكشيم. ما ميخواهيم نظاميان را از بين ببريم كه هم ما و هم عراقيها را ميكشند. خدايا اين موشك را باشگاه افسران بزن». موشك شليك شد و همه پاي راديو نشستيم. پس از چند دقيقه راديو بيبيسي اعلام كرد يك موشك باشگاه افسران بغداد را منهدم كرده و تعداد زيادي از افراد حاضر در آن كشته شدهاند. من پيشاني شهيد مقدم را بوسيدم و گفتم اين به هدف خوردن موشك نتيجه اخلاص و پاكي تو بود».
16-شهريور 1364
انتصاب به عنوان فرمانده موشكي نيروي هوايي سپاه
پس از صدور فرمان تاريخ امام (ره) مبني بر تشكيل نيروهاي سه گانه سپاه پاسداران، شهيد مقدم در سال 1364 به سمت فرماندهي موشكي نيروي هوايي سپاه منصوب شد.
روايت محسن رضايي: «جنگ شهرها كه آغاز شد صدام به شدت شهرهاي ما را با موشك و بمباران هوايي مورد حمله قرار ميداد و فشار خيلي زيادي روي ما ميآمد. من يك روز برادر محسن رفيق دوست را كه مسئول لجستيك سپاه بود خواستم و گفتم ما چارهاي نداريم جز اينكه جواب موشكها را با موشك بدهيم، لذا ايشان را فرستاديم سوريه و ليبي و در آخر جنگ هم كره شمالي.
بعد ديدم بايد ساماندهي موشكها را خودمان انجام دهيم. بعد از مشورت با برادران رشيد، صفوي و شمخاني به اين نتيجه رسيدم كه فرد مناسب براي اين كار حسن تهراني است. ايشان را فراخوانديم و گفتيم توپخانه را بسپار به شفيعزاده و خودت با تيمي از دوستانت يگان موشكي را تشكيل دهيد. ايشان كمي به من نگاه كرد و چيزي نگفت. بعدها برادر جعفري مسئول زرهي سپاه به من گفت در سوريه كه بوديم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تيپ موشكي تشكيل بدهم. توپخانه را ميشد كاري كرده ولي موشكهاي خيلي پيچيدهاند. به هر حال بايد با توكل اين كار را انجام دهيم».
17-1365
تلاش براي استقلال در صنعت موشكي
از 20 مرداد 1365 تا 10 دي 1365 بعد از عمليات والفجر 8 و قبل از كربلاي 4، ليبياييها در همكاري موشكي كارشكني كردند و ما توان جواب دادن نداشتيم. ما در 20 مرداد 65 پالايشگاه نفتي الدوره عراق را زديم. در اين مقطع پنج موشك زديم ولي به دليل كارشكني ليبياييها 35 روز توان پاسخ نداشتيم. ليبياييها 38 ايراد روي سكو قطعات گذاشته بودند. بعضي از قطعات همزمان با مذاكراتي از كره شمالي وارد شد.
روايت محسن رضايي: «قذافي فكر كرده بود با دادن تعدادي موشك ميتواند دل مارا به دست بياورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات ميدهد كه به ايران بيايد، بنابراين چندين موشك به همراه لانچر پرتاب و تعدادي كارشناس را به ايران فرستاد. همين كه ما مشغول كار با آنها شديم، شنيديم كه پادگاني كه برايشان در نظر گرفتهايم را ترك كردهاند و به همراه قطعاتي از موشكها به سفارت ليبي رفتهاند، به طوري كه نميتوان از موشكها استفاده كرد. حسن و تيمش ظرف دو ماه اين موشكها را عملياتي كردند و به محض اينكه عراق موشك زد، ما هتل الرشيد را كه محل تجمع ديپلماتها بود زديم».
18- مرداد 1367
شركت در عمليات مرصاد
به روايت سردار نامي: «در بحبوحه عمليات مرصاد ديديم سردار مقدم به عنوان يك خدمه پاي يك خمپاره 120 در حال شليك به سمت دشمن و منافقين است. سردار مقدم يعني كسي كه به عنوان فرمانده موشكي در حال انجام وظيفه بود وقتي ضرورت را احساس ميكند ميآيد به عنوان يك خدمه 120 به مقابله با دشمن».
19-1366
به روايت سردار نامي: «همزمان با انجام عملياتهاي مقابله به مثل موشكي و با پيگيريهايي كه خود سردار مقدم داشتند در اواخر جنگ به يك سامانه موشكي و راكت ساخت داخل دست پيدا كرديم به نام راكت نازعات، كه بردش بين 80 تا 120 كيلومتر است و با تلاشهايي كه انجام دادهبودند به 150 كيلومتر رسيدهبود. از دلايل طراحي و ساخت اين سامانه، كمك در كنار موشك اسكاد بود كه بتواند با يك نواخت تير بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد. موشك اسكاد، موشك گران قيمتي است و به لحاظ آمادهسازي و كم و كيف پرتاب براي اهداف خاص استفاده ميشود. ما بعضا اهدافي داشتيم با ابعاد گستردهكه حتما نياز به دقت يا قدرت انفجار زياد داشت منتها تنها سامانهاي كه داشتيم همين اسكاد بود و لذا از همان مقطع همزمان با فعاليت تحقيقاتي جهت ساخت موشكهاي اسكاد ساخت سامانههاي ارزان قيمت و داراي قدرت مانور بالاتر نيز آغاز شد، تا بتوانيم بعضي از اهدافي را كه ارزش واهميت چنداني ندارد با آن سامانه مورد اصابت قرار بدهيم. همانجا تلاش و پيگيري براي ساخت و توليد موشك نازعات در اولين قدم طرحريزي شد و در دستور كار قرار گرفت كه ما در پايان جنگ يعني اواخر سال 66 موفق شديم به اين سامانه دست پيدا بكنيم».
20- 1377
موفقيت در ساخت شهاب 3
روايت سردار «عباس خاني ارامني» جانشين فرمانده توپخانه و موشكي نيروي زميني سپاه، «درست است كه وزارت دفاع به عنوان واحد پشتبياني كننده نيروهاي مسلح در بحث ساخت موشك «شهاب 3» وارد ميشود، اما عمده كارهاي تحقيقاتياش را شهيد مقدم انجام داده بود. اين شهيد عزيز عقيده داشت، نبايد چيزي را ديگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. به عبارت ديگر ميگفت اگر نيروهاي مسلح ما درك كردند بنابر نوع تهديد به چه ابزاري براي مقابله نياز دارند، بايد براي توليد آن گام بردارند. زيرا متخصصان داخلي كشورمان ازتوانمندي و قدرت عمل بسيار بالايي برخوردار هستند».
21-1381
ساماندهي صعود بزرگ به قله دماوند
روايت سردار «يدالله مكاري» مسئول هيات كوهنوردي سپاه: «كاري كه سردار حسن مقدم انجام داد، كاري بس دشوار و بزرگ بود ولي از آنجا كه قربه الي الله بود و همراه باتوكل و نشات گرفته از نام ائمه و ياري گرفتن از آنها بود،باموفقيت به انجام رسيد صعود به قله دماوند بدون شك براي اولين و آخرين بار بود كه اجرا شد. در سالروز ميلاد حضرت فاطمه زهرا (س) از چهارده يال كوه دماوند با نا م چهارده معسوم با شركت 5000 كوهنورد از سراسر ردههاي سپاه انجام شد كه از 5000 نفر، 4137 نفر آنان موفق به صعود بر بام ايران يعني قله دماوند شدند و حديث كسا را انجا قرائت كردند».
22-1384
جانشين نيروي هوايي سپاه
در تاريخ 1/7/1384 به عنوان جانشين سردار علي زاهدي در نيروهاي هوايي سپاه پاسداران منصوب شد.
23-اذر 1385
رئيس سازمان جهاد خودكفايي سپاه
در تاریخ 25/9/1385 به عنوان مشاور فرمانده كل سپاه در امور موشكي و رئيس سازمان خودكفايي سپاه انتخاب شد.
21/8/90
شهادت
در پادگان اميرالمومنين (ع) و در حال آمادهسازي آزمايش موشكي بر اثر انفجار زاغه مهمات، به يارانش شهيد احمد كاظمي، حسن شفيع زاده، حسن غازي،غلامرضا يزداني ، عليرضا ناهيدي، مصطفي تقيخواه و … پيوست.
1337 : احمد در نجف آباد اصفهان به دنيا آمد.
1356 : مأموران شهرباني نجف آباد وسط مراسم عزاداري روز عاشورا دستگيرش كردند. بعد از شكنجه فرستادندش زندان دستگرد. 15 روز زندان بود. نتوانستند چيزي ثابت كنند ، آزادش كردند. يك سال بعد شنيد مأموران شهرباني دوباره دنبالش مي كردند. اين بار خودش را گم و گور كرد. نفهميدند كجاست.
1358 : خردادماه ديپلم ماشين آلات كشاورزي اش را از دبيرستان دكتر شريعني نجف آباد گرفت. شد همكار بابا توي مغازه ي نجاري. شش ماه بعد ، همراه گروه شهید محمدمنتظري براي كمك به چريك هاي فلسطيني رفت سوريه. گروه 54 روز توي پادگان حموريه نزديك دمشق آموزش نظامي مي ديدند. تا اينكه رفتند لبنان. احمد شد عضو يكي از گردان هاي نظامي سازمان الفتح. يكي دو ماه بعد نااميد از فلسطيني ها برگشت ايران : چريك هاي فلسطيني نه كاري با خداو پيغمبر داشتند ، نه با دين و مذهب. سرشان بيشتر گرم آرتيست بازي بود تا مبارزه.
1359 : موقعي كه پوشيدن لباس سبز سپاه حرمت داشت و جنگيدن توي كردستان مو را به تن هر آدم نترسي سيخ مي كرد احمد هم عضو سپاه شد و هم رفت كردستان كه بجنگد. كردستان دست ضد انقلابيون بود. تجربه ي آموزش نظامي در سوريه خيلي به دردش خورد. دو ماه بعد برگشت نجف آباد. مهرماه كه جنگ با عراق شروع شد دوباره برگشت كردستان. توي يكي از درگيريها با ضد انقلاب مجروح شد. دو تا تير به پاش خورده بود. آمد تهران بيمارستان مصطفي خميني. هنوز خوب خوب نشده بود كه با چوب زير بغل رفت سپاه. مي خواست بفرستندش جبهه ي جنوب. بالاخره هم كارخودش را كرد. همراه گروه غلامرضا محمدي رفتند پادگان گلف اهواز و از آنجا به نصاره نزديك آبادان.شد معاون غلامرضا محمدي. جنگيدن در آبادان و فارسيات و پادگان حميد و دارخوين كم كم از او يك فرمانده ساخت.
1360 : اوايل دي ماه بود كه فرمانده سپاه تصميم گرفت سپاه سازمان رزم مستقل داشته باشد. محسن رضايي رفت كردستان ، همت و متوسليان را آورد جنوب. علي فضلي و باكري و كاظمي و قرباني و خرازي و بقيه هم بودند. قرار شد 14 تيپ تشكيل بدهند. كاظمي شد فرمانده يكي از اين تيپ ها : تيپ 8 نجف. نيروهاش از استان هاي زنجان و قزوين و يزد و كمي هم از اصفهان تأمين مي شدند. حسن باقري همه را جمع كرد و توجيهشان كرد. بعد همه با هم با دو تا ماشين راه افتادند سمت تهران. رفتند ديدار امام.عمليات فتح المبين در راه بود.
1361 : بعد از عمليات فتح المبين احمد با تجهيزات غنيمتي كه از عراقي ها گرفته بودند تيپش را توسعه داد. بعد از عمليات محرم كم كم تيپ ها همه تبديل شدند به لشكر. احمد فرمانده لشكر 8 نجف اشرف شده بود.
1363 : عمليات بدر. مهدي باكري كه زماني معاون احمد بود و حالا فرمانده لشكر 31 عاشورا ، آن طرف دجله گرفتار شده بود. نخواسته بود بچه هاش آن طرف رودخانه بمانند و خودش اين طرف در سنگر فرماندهي بماند. اسلحه دست گرفته بود و رفته بود آن طرف كه كنار بچه هاش باشد. از پشت بي سيم آخرين حرف ها را به احمد زد. احمد خيلي مي خواست برود پيش مهدي. اما نه وسيله داشت و نه فرماندهان بالاتر اجازه ي اين كار را به او مي دادند. همان جا نشست تا شنيد مهدي شهيد شده. قرار بود جنازه اش را با قايق بياورند اين طرف آب. اما وسط رودخانه كه رسيدند عراقي ها قايق را زدند. نه چيزي از قايق ماند و نه از مهدي. فقط يك حسرت جا ماند براي احمد. حسرتي كه تا آخر عمر با او بود.
1365 : دوست ديگر احمد هم رفت : حسين خرازي ، فرمانده لشكر 14 امام حسين اصفهان. درست وسط عمليات كربلاي پنج. احمد ديگر تنهاي تنها شده بود.
1367 : نيروي زميني سپاه تشكيل شد. احمد معاون عمليات اين نيرو شد. كمي بعد به لشكر نجف برگشت. رفت كردستان تا امنيت را به اين منطقه برگرداند.
1372 : كاظمي فرمانده سپاه شمال غرب كشور شد.
1375 : گروه هاي كرد مسلح شهرهاي مرزي را مي زدند و آدم مي كشتند. نا امني ها در كردستان دوباره داشت جدي مي شد. احمد دو هزار نفر از رزمنده هاي قرارگاه حمزه را برداشت و با دويست تا ماشين رفتند عراق. ، جلوتر رسيدند به مقر پناهندگان و پيشمرگ هاي كرد. همين ها بودند كه آدم مي كشتند و شهرها را مي زدند. وقتي خوب آنها را محاصره كردند احمد براشان پيغام فرستاد : يا از اين به بعد اسلحه ها را كنار مي گذاريد و فقط مبارزه ي سياسي مي كنید، یا همین حالا مردانه می جنگید.توافق نامه نوشتند که از این به بعد فقط مبارزه سیاسی می کنند. بي بي سي و رويترز از اين كار احمد سر درگم شده بودند. نوشتند : نيروهاي ايران ، اردوگاه مخالفان دولت ايران در كوه سنجق را محاصره و پس از دو روز ، بدون هيچ گونه درگيري ، آن جا را ترك كردند و هيچ كس آسيب نديد.
1379 : كاظمي فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران شد. هفتاد موشكي كه او به مقر منافقين در خاك عراق زد منافقين را فلج كرد. خمپاره زدن ها و ترورهاي منافقين در تهران متوقف شد.
1384 : احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران شد. سركشي به لشكرها و واحدهاي مختلف نيروي زميني سپاه يكي از كارهاي او شده بود. آخرين سركشي او به اروميه بود : سرزمين دوست قديمي اش مهدي باكري. وصيت كرده بود كنار خرازي در اصفهان دفنش كنند.
و اکنون در مقام عند ربهم یرزقون اند …
مراسم صبحگاه مشترك یگانهای نظامی، انتظامی و بسیج استان خراسان شمالی، صبح امروز جمعه 21 مهرماه 91 با حضور حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده كل قوا درپادگان شهید نوری تیپ پیاده حضرت جواد الائمه سپاه پاسداران در بجنورد برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به پادگان تیپ پیاده حضرت جواد الائمه علیه السلام، در محل یادمان شهدا حضور یافتند و با قرائت فاتحه، علو درجات شهدای دفاع مقدس را مسئلت كردند.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنانی در این مراسم، نیروهای مسلح را مایه امنیت خاطر ملت و مصونیت ساز در مقابل توهمات تجاوزكارانه بیگانگان دانستند و تأكید كردند: ملت ایران به پیروی از تعالیم اسلام اهل تجاوز و تعرض نیست اما در مقابل هیچ تجاوزی نیز كوتاه نخواهد آمد.
ایشان با تأكید بر اینكه انگیزه سلطه گران برای جنگ افروزی، فروش سلاح و رونق بخشیدن به صنایع نظامی وابسته به سرمایه داران است، افزودند: تنها عاملی كه موجب تضعیف انگیزه جنگ افروزی قدرت طلبان و یا از بین رفتن این انگیزه می شود، آمادگی عمومی ملت و آمادگی دفاعی نیروهای مسلح است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان كردند: احساس آمادگی عمومی در ملت ایران بویژه جوانان، امروز بیش از هر زمان دیگر است و نیروهای مسلح نیز بسیار آماده تر و تواناتر از گذشته هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای یاد خدا و معنویت را عامل اصلی افزایش توانایی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح دانستند و تأكید كردند: پیروزی رزمندگان اسلام در 8 سال دفاع مقدس و شكست ارتش به ظاهر قدرتمند و مجهز و مدعی رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه بهترین نمونه ها از تأثیر معنویت در افزایش قدرت و توان دفاعی هستند.
ایشان افزودند: ملت ایران امروز بیش از هر زمان دیگر در مقابل دشمنان، احساس قدرت می كند و این احساس متكی بر واقعیات است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر لزوم حفظ و تقویت قدرت آمادگی ملت و نیروهای مسلح، خاطرنشان كردند: آمادگی و روحیه پای كار بودن ملت ایران و نیروهای مسلح، آنچنان هیبتی بوجود آورده است كه اجازه گمان و توهم تجاوز را نیز به دشمن نخواهد داد.
پیش از سخنان فرمانده كل قوا، سردار سرلشگر جعفری فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به توانایی های نیروی مسلح بویژه نیروهای سپاه گفت: سپاه ضمن رصد دائمی تهدیدها، آمادگی دفاعی و بازدارندگی خود را با تركیب نیروی حرفه ای زمینی و بسیج، گسترش برد موشكی و افزایش توان دفاعی و تهاجمی در دریا، بسیار افزایش داده و به سطح بازدارندگی راهبردی رسانده است.
در ادامه این مراسم سرود جمعی «قبله امید» اجرا شد.
در پایان مراسم یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده كل قوا رژه رفتند.
مراسم اختتامیه نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت در تالار وحدت و با حضور علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی و غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کشور و سخنگوی قوه قضاییه و جمعی از خانواده شهدا و ایثارگران عصر روز چهارشنبه 29 شهریور ماه برگزار گردید .
نفرات برتر که از میان بیش از 1120 اثر ارسال شده به دبیرخانه این جشنواره در چهار محور وبلاگ، وبسایت، نرم افزار و كلیپ تلفن همراه تقدیر انتخاب شده بوند پس از بیاینیه هیئات داوران جوایز و تندیس جشنواره را از مقامات مدعو حاضر در مراسم دریافت نمودند .
بر اساس رای هیئت داوران پایگاه اختصاصی شهید احمد کاظمی در بخش وب سایت ها مقام اول جشنواره را از آن خود نمود و سایت های رنگ خدا و گردان مقداد به ترتیب حائز رتبه های دوم و سوم شدند .
همچنین در این مراسم همسر و فرزند شهید رضایی نژاد،سردار باقرزاده ،حسین مظفر نماینده مجلس شورای اسلامی، خانواده شهدای پاکستان گنجی و رحیمی و جمعی از مسوولان کشوری و لشکری حضور داشتند.
داود براتی از برگزاری اختتامیه نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت خبر داد.
به گزارش روابط عمومی نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت , داود براتی دبیر این جشنواره ضمن اعلام پابان نخستین دوره جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت از برگزاری مراسم اختتامیه و اهدای جوایز در تالار وحدت خبر داد.
براتی در خصوص نحوه داوری آثار اظهار داشت ، داوری ها از زمان پایان فراخوان حتی در ایام تعطیل توسط داوران محترم این جشنواره انجام شد و به دلیل وجود رقابت بسیار بالا میان صاحبان آثار ارسال شده حساسیت و دقت بسیار زیادی صورت پذیرفت.
وی خاطر نشان کرد، تقریبا تمامی آثار ارسال شده لایق دریافت جایزه می باشند ولی به دلیل محدودیت های که برای هر جشنواره ای وجود دارد 5 نفر برتر از گروه وبلاگ و وب سایت و 3 نفر برتر از گروه نرم افزار و کلیپ تقدیر می شوند .
براتی ادامه داد ،مراسم اختتامیه با حضور مسئولین کشوری و لشگری ، فعالان سایبری ایثار و شهادت و خانواده معظم شهدا برگزار می گردد.
لازم به ذکر است مراسم اختتامیه نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت چهار شنبه 29 شهریور ماه از ساعت 16:30 لغایت 19 در تالار وحدت برگزار می گردد
پایگاه اختصاصی شهید احمد کاظمی به مناسبت 13 شهریور و اولین سالگرد شهادت 13 تن از شهدای یگان ویژه صابرین سپاه در مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در شمالغرب کشور ویژه نامه ای تحت عنوان \” ویژه نامه شهدای صابرین \” در فضای مجازی منتشر کرد.
این ویژه نامه که شامل زندگی نامه ، خاطرات و بیش از 100 تصویر از شهیدان محمد جعفر خانی ، مصطفی صفری تبار ، محمد محرابی پناه ، مسلم احمدی پناه ، صمد امید پور ، مجتبی بابایی زاده ، حسین رضایی ، یوسف فدایی نژاد ، محمد منتظر قائم ، سید محمود موسوی ، محمد غفاری ، علی بریهی و علی پرورش است که برای اولین بار بصورت متمرکز در یک ویژه نامه مجازی در اختیار کاربران قرار گرفته است .
لازم به ذکر است نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جهت برقراری و حفظ امنیت در منطقه شمالغرب کشور سال گذشته در سلسله عملیات هایی ضربات سنگینی به گروهک تروریستی پژاک وارد نمود که سرانجام منجر به فتح ارتفاعات مرزی جاسوسان (جعفرخان) و فرار بیش از 300 نفر از اعضای این گروه از خاک کشورمان شد .
جهت مشاهده این ویژه نامه اینجا را کلیک کنید .
پایگاه اختصاصی شهید احمد کاظمی
شهریورماه ۱۳۹۱