کسی می تواند از سیم های خاردار دشمن عبور کند که از سیم‌های خاردار نفس خود گذشته باشد!

سردار شهید علی چیت سازیان اطلاعات و عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین علیه السلام شهادت ۴ آذرماه ۱۳۶۶

اگر بنا بود آمریکا را سجده کنیم، انقلاب نمی کردیم ما بنده خدا هستیم و فقط برای او سجده می کنیم.

سردار شهید علی چیت سازیان اطلاعات و عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین علیه السلام شهادت ۴ آذرماه ۱۳۶۶

حاج سید رمضان علمدار پدر بزرگوار شهید سید مجتبی علمدار صبح امروز پس از سال‌ها فراق، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست

مراسم تشییع پیکر پدر شهید متعاقبا اعلام می‌شود.

جانباز شهید سید مجتبی علمدار ۱۱ دی ۱۳۴۵ در ساری چشم به جهان گشود و در اواخر سال ۱۳۶۲ به کردستان رفت.

شهید علمدار برای اولین بار در عملیات کربلای ۱ شرکت کرد و مدتی پس از آن وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر ۲۵ کربلا شد و تا پایان جنگ در آنجا ماند.

وی در عملیات‌های کربلای ۴ و کربلای ۵ حضور داشت و در سال ۱۳۶۶ مسئولیت فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل را برعهده گرفت و در عملیات والفجر ۱۰ نقش آفرینی موثری داشت.

وی سرانجام ۱۱ دی ۱۳۷۵ و در روز تولد خود هنگام اذان مغرب بر اثر جراحات ناشی از جنگ و عوارض شیمیایی که در عملیات کربلای پنج دیده بود شهد شیرین شهادت نوشید و به همزمان شهیدش پیوست.

پیش از این در سال ۱۳۹۲ حاج سید رمضان علمدار به سایت شهید کاظمی مجوز داد تا از فایل های صوتی مداحی فرزند شهیدش برای پیشوازهای شهید علمدار استفاده شود.

اما می‌نویسم تا هر آنکس که می‌خواند یا می‌شنود بداند، شرمنده‌ام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه ولی‌عصر(عج) و نائب بر حقش امام خامنه‌ای(مدظله العالی) فدا کنم.

مدافع حرم شهید حمید سیاهکالی مرادی دسته مخابرات تیپ ۸۲ صاحب الامر(عج) قزوین، شهادت ۵ آذرماه ۱۳۹۴، حلب، العیس

خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود. پناه می برم به خدا از روزی که گناه، فرهنگ و عادت مردم شود.

مدافع حرم شهید حمید سیاهکالی مرادی دسته مخابرات تیپ ۸۲ صاحب الامر(عج) قزوین، شهادت ۵ آذرماه ۱۳۹۴، حلب، العیس

شهید احمد کشوری:

در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید، مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیش تر از پیش شرکت کنید، در دعاهای کمیل شرکت کنید، فرزندانتان را آگاه کنید و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.

«احمد، استاد من بود. زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود. اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند بماند و پس از اتمام جراحی برود. اما او جواب داده بود: «وقتی که اسلام در خطر است، من این سینه را نمی خواهم.» به نقل از شهید شیرودی