البته که جبهه دانشگاه بود , اول دانشگاه آدم سازی و بعد , آن سرزمین مقدس بروبچه هایی را در خود پرورش داد که بزرگترین مراکز نظامی دنیا هم قادر به ساختن چنین نیروهایی نیستند. پس از یک سال حضور در جبهه , احمد به قول خودش رعیت بود و به جبهه آمد , آنقدر چیز یاد گرفت و همه فن حریف شد که بتواند در عالی سطوح تصمیم گیری برای دفاع مقدس شرکت نماید . بعدها با اینکه جنگ سخت شد و حضور در آن تحملی خدایی می طلبید باز احمد جبهه را بهتر از همه جای دنیا می دانست . او در یکی از جلسات مهم تصمیم گیری برای ادامه عملیات در شرایط سخت , خطاب به فرماندهان حاضر در جلسه می گوید : \” کجا بهتر از جبهه است ؟ ما هرچه داریم از جبهه داریم . ما یک آدمی بوده ایم که چندسال درس خوانده بودیم و رعیت بودیم و آمدیم این جا , کشاورز بودیم آمدیم این جا که جنگ یاد گرفتیم , مسائل دنیا را سر در آوردیم . کجا بهتر از جبهه است ؟ \”
حاجی جان،
ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد…
درست اما امیدواریم کسانی که هم اکنون با نظام مخالف هستند این را درک نمایند.