نوشته‌ها

می‌خواستم فاتح خرمشهر بنامم، دیدم کم است، می‌خواستم بنیانگذار صنعت موشکی بنامم، حق مطلب ادا نمی‌شد، گفتم بگویم ژنرالی که سه مدال از فرمانده اش ”فرمانده کل قوا“ گرفته است، بازهم تمام احمد نبود، نوشتم کسی که کردستان را از نیرو‌های ضدانقلاب پاکسازی کرد و امنیت را به ارمغان آورده، برایش کوچک بود، بهتر دیدم او را به زبان همسنگر شهیدش سردار سلیمانی احمد بنامم:
” احمد ما و من، احمد همه ایران و همه اسلام و تشیع“
سردار احمد کاظمی در یک کلام سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و پس از حدود نیم قرن زندگی پرثمر در ۱۹ دیماه سال ۱۳۸۴ و همزمان با روز عرفه در اثر سانحه هوایی به شهادت رسید. نیم قرنی که به اندازه تلاش چند نفر در چند قرن به مردم ایران بلکه مردم مظلوم و ستمدیده جهان خدمت کرد.
دوران جوانی ایشان هم‌زمان با اوج مبارزات ملت ایران علیه رژیم پهلوی بود.. مدتی ساواک او را به زندان انداخت. پس از پیروزی انقلاب، برای فراگیری آموزش‌های چریکی و مقابله با اشغالگران قدس به لبنان رفت و پس از بازگشت در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در آمد. سال ۱۳۵۹ در بیست و سومین بهار زندگی خود، حدود هفت ماه با جدیت در عملیات‌های پاکسازی کرمانشاه و کردستان از دشمنان داخلی شرکت کرد و در یکی از این عملیات‌ها در دیواندره از ناحیه پا مجروح شد.
شهید احمد کاظمی نقش سرنوشت سازی در دوران دفاع مقدس داشت. او فاتح خرمشهر بود، یکی از بهترین طراحان عملیات و ناجی عملیات‌های جنگ بود. نقش سازنده اش در فرماندهی کربلای ۴، کربلای ۵، فتح المبین، بیت المقدس، بدر، والفجر ۴، رمضان و شکست حصر آبادان فراموش نشدنی است. او یکی از فرماندهان محبوب رزمندگان در جنگ بود که حاج قاسم او را ناجی عملیات‌های دفاع مقدس معرفی می‌کند، زیرا حضور غافلگیرانه او در بزنگاه‌های عملیات گاهی سرنوشت آن مقطع را تغییر می‌داد.
دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان،
شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف،
یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع)،
هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) و قرارگاه رمضان
و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت
از فرماندهان شجاع، پر انرژی، مدیر و خلاق بود و به همین علت حکم مسوولیت‌های زیادی را از دست مبارک مقام معظم رهبری دریافت کرد. ‬مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح بر سینه او نصب کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در مورد لشکر ۸ نجف و نقش شهید احمد کاظمی در تشکیل این لشکر می‌فرماید:

این لشکر هشت نجف که آقایان اسم آوردند، یکی از لشکر‌های قَدَر در میدان‌های دفاع هشت ساله بود و خود مرحوم شهید کاظمی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) واقعا یکی از آن فرماندهان برجسته بود.
بنده در همان دوران جنگ رفتم خوزستان به مرکز لشکر نجف، [از]آن‌جا بازدید کردم؛ چیز‌هایی در آن‌جا دیدم که در کمتر لشکری آدم می‌توانست آن‌ها را مشاهده کند: آمادگی‌ها از یک‌سو، روحیه
خیلی بالا از یک‌سو و نظم و ترتیب؛ نظم و ترتیبی که من در آن لشکر دیدم، در کمتر جایی انسان آن را مشاهده می‌کرد.

وی در شکل‌گیری نیروی زمینی سپاه به عنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت. سردار کاظمی همچنین در سال ‪ ۱۳۷۲‬ با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد. مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمی در استان اذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه از سوی سردار کاظمی تقدیر به عمل آورد. در سال ‪ ۱۳۷۹‬حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داده تا جایی که دشمنان جمهوری اسلامی ایران از توانمندی موشکی کشور حیرت زده بودند. ‬‬‬‬
وی پس از ‪ ۵‬سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال ‪ ۱۳۸۴‬حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد. سردار شهید کاظمی محور عمده فعالیت‌های نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگان‌های صفی نیروی زمینی سپاه اعلام کرد و در این زمینه، خدمات ارزنده‌ای را ارایه داد.
از رهبر انقلاب اسلامی درخواست دعای شهادت کرده بود و احمد ما بی قرار ملحق شدن به همسنگرانش شهیدش باکری، خرازی و همت بود، دیری نپایید که دعای رهبر انقلاب مستجاب شد و احمد ما در ۱۹ دی آسمانی شد.

شهید کاظمی می‌گوید:‌
اول خودتان را آماده کنید. خودتان را آماده بکنید یعنی چی؟ یعنی یک شهید همت باشید. یعنی یک شهید خرازی باشید. دلتان را گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید. این پیچ و خم دنیا انسان را به باتلاق
می‌برد و گرفتار می‌کند. از آن هم نمی‌شود نجات پیدا کرد. دلتان را شاد کنید به رحمت الهی. دلتان را باز کنید و امیدوار کنید به رحمت خدا…
اوایل دهه هشتاد در سفر به روسیه با شهید طهرانی مقدم مورد بی توجهی روس‌ها قرار می‌گیرند و شهید کاظمی به شهید مقدم می‌گوید ما باید (موشکی) را بسازیم، در نیروی هوایی سپاه
هم باید بسازیم و ساختند و اردیبهشت ۸۴ هم تست کردند. شهید حسن طهرانی مقدم پدر موشکی می‌گوید شهید احمد کاظمی بنیانگذار موشکی سپاه بود، ولی با شهادت وی کار به پایان نرسید و بعد از شهادتش انتظار شهید کاظمی به سر آمد و ما هیچ مرزی برای بُرد موشک نداریم…

شهید طهرانی مقدم درباره اش می‌گوید:
شهید احمد هم استراتژیکی بود هم تاکتیکی، امکان ندارد شما کسی را پیدا کنید تا جامع هر دو باشد، هم تئوریسین بودو نظریه پرداز و هم کاربردی چیزی که در مدیرانمان سراغ نداریم.

سردار شکارچی سخنگوی ارشد نیرو‌های مسلح می‌گوید:
شهید کاظمی فردی شاخص و مؤثر در دروان دفاع مقدس بود. فتح خرمشهر با صدای گرم او از بیسیم‌ها شنیده شد. زمانی که فرماندهان ارشد بعث عراق صدای او را می‌شنیدند، از مقابله با
رزمنده‌ها ناامید می‌شدند و وحشت تمام وجود آن‌ها را فرامی‌گرفت. احمد کاظمی فتح‌آفرین و فجرآفرین بود. او دوران مبارزات خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود؛ و نامه سردار سلیمانی برای احمد کاظمی

بسمه تعالی
دوستی در حماء از من خواست که در مورد لشکر نجف که امروز در نبرد سوریه مشغول فداکاری است چیزی بنویسم. خواستم خواسته این برادر مجاهد را با کلامی ناقص و غیرکافی در حق این لشکر فداکار اداء کرده باشم.
وقتی نام لشکر نجف را می‌شنوم قامتی بسیار زیبا و رعنای عرشی که بوی بهشت از آن همیشه استشمام می‌شد، که قامت مردانه اش همچون کوهی پناهگاه سختی‌ها و دشواری‌ها بود، مردی که نجف آباد با همه بزرگانش مفتخر به نام و یاد اوست.
احمد عزیز، احمدی که وقتی در جلسه‌ای بود اطمینان در آن حاکم و غیابش نقصی بزرگ در قرار داشت. مردی که مشارکتش در نبردی موجب استحکام عمل و تضمین پیروزی بود، مجاهد بزرگی که فاتح خرمشهر بود. مردی که رقابیه را درنوردید. مردی که بار‌ها با حکمت و شجاعتش دشمن را به تحقیر انداخت.
ردپای او در بیست هزار کیلومتر مناطق اشغالی توسط دشمن بعثی مشهور است. نور بجامانده، تابش مستمری که امروز میلیون‌ها نفر راهی آن می‌شوند و این دلیل آنرا قافله راهیان نور نامیده اند.
احمدی که شادی و خنده اش، غم و غصه اش، اندوه و فرحش زیبا و دوست داشتنی بود. مجاهدی که ایران در نقص عدم وجود و حضورش در غم است.
احمد ما و من، احمد همه ایران و همه اسلام و تشیع. آری نجف را چنین موسسی بود که پیوسته در هر بیانی خدارا، خدارا، خدارا متذکر می‌شد. برادران در نجف، نجفی باشید. آنچنان که موسس و پایه گذار این بنای ارزشمند بود و در درون آن هزاران هزار جوان متدین و مجاهد را پرورش داد. لشکری که دشمن را به وحشت می‌انداخت و لرزه بر اندامش حاکم می‌کرد. لشکری که همه بن بست‌های جنگ با وجود فرمانده لایقش پیوسته برطرف می‌شد. لشکری که دیگر سازمان‌های رزم آرزوی همراهی او را داشتند.
نجفی که حوزه علمیه متحرکی بود و هزاران مدافع دین را در خود جای داده بود.
یاد آن نجف و یاد فرمانده بزرگوار شهیدش بخیر و امیدوارم این یادگار برادر شهیدم حاج احمد، احمد آشنای همه مجاهدان، پیوسته روح احمدی بر آن حاکم باشد.

سوریه، شهر حماء
مورخه ۱۳۹۶/۱/۶
شاگرد و هم رزم احمد-قاسم

عملیات بیت‌ المقدس یکی از بزرگ‌ترین و استراتژیک‌ترین عملیات‌های هشت سال دفاع مقدس است که طی چهار مرحله مختلف نهایتاٌ منجر به آزادسازی خرمشهر شد. این عملیات از دهم اردیبهشت ماه سال ۶۱ آغاز شد و یک ماه به طول انجامید. شهید احمد کاظمی یکی از فرماندهان یگان‌هایی بود که آزادسازی خرمشهر را رقم زدند. سلحشوری این فرماندهان نهایتاٌ باعث فتح خرمشهر شد.

روایت ترفندهای خاص نظامی شهید کاظمی به عنوان فرمانده در مرحله دوم و سوم عملیات بیت المقدس که راه رسیدن به خرمشهر را آسان‌تر کرد و دشمن را فراری داد، خواندنی است. محمدرضا بایرامی این روایت را در سخنانی با یکی از همرزمان شهید که فرماندهی گردانی تحت امر شهید کاظمی را بر عهده داشت در «پرواز؛ همیشه» روایت کرده است. این روایت حماسی در ادامه می آید:

من نمی‌دانم حاج احمد کاظمی چقدر روی نقشه‌هایش فکر می‌کرد و آیا آنها را از قبل طراحی می‌کرد یا نه اما نکته جالب این بود که نقشه‌‌هایش همیشه نتیجه خوبی به بار می‌آورد. همه می‌دانند که موقع عملیات یک اصل مهم اختفاست اما حاج احمد گاهی این اصل را هم زیر پا می‌گذاشت و تعمد داشت که نیروهایش را به رخ دشمنان بکشد.

در عملیات بیت المقدس من فرمانده گردان بودم. مرحله دوم عملیات بود. شب روی جاده اهواز-خرمشهر در حال حرکت بودیم که فرمانی از سوی حاج احمد رسید: «به نیروهای زرهی بگویید چراغ‌های همه تانک‌هایشان را روشن کنند.» فکر کردم اشتباه شنیده‌ام. ما سعی می‌کردیم از تاریکی شب استفاده کنیم و دیده نشویم و حاجی دستور می‌داد که چراغ‌ها را روشن کنیم برای اطمینان پرسیدم: «متوجه نشدم حاجی، چه کار کنیم؟» تکرار کرد: «چراغ‌های همه تانک‌ها را روشن کنید. پروژکتور و هر چیزی را که دارند.» گفتم: «برای چه؟ این جوری موضع ما لو می‌رود.» گفت: «شما به دستور عمل کنید و نگرانی نداشته باشید.»

دفاع مقدس , شهدای دفاع مقدس ,

یادم آمد که در عملیات تنگه رقابیه نیروهایی که قرار بود روی تنگه عملیات کنند آن را پیدا نمی‌کردند. چند بار از مقابل تنگه گذشته بودند بی آنکه بدانند کجا هستند و آخر سر روز از راه رسیده و هوا روشن شده بود و تازه آن وقت بود که متوجه شده بودند تنگه مقابل‌شان است. اما حاجی دستور داده بود حمله را شروع کنند. و شاید این اولین حمله ما بود که در روز شروع می‌شد و هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که آن‌طور نتیجه مطلوب بدهد. حاجی قاعده بازی را به هم زده بود و حالا هم می‌خواست همین کار را بکند.

به تانک‌ها دستور دادم که چراغ‌هایشان را روشن کنند و با تمام سرعت رو به جلو بروند این کار تأثیر شگفت‌انگیزی ایجاد کرد. از یک طرف دشمن به وحشت افتاد و از طرف دیگر نیروهای پیاده چنان نیرویی گرفتند که نمی‌شد جلوی ایشان را گرفت و این طوری بود که رسیدیم پشت اولین دژ. دژ بعدی یک و نیم تا دو کیلومتر با ما فاصله داشت و دشمن پشت آن پناه گرفته بود. چیزی از شب نمانده بود و به زودی هوا روشن می‌شد. به‌ طور طبیعی باید پشت دژ پناه می‌گرفتیم و روز را در آنجا استراحت می‌کردیم تا شب بعد عملیات را ادامه بدهیم اما حاجی می‌دانست که هجوم تانک‌های چراغ روشن و رسیدن به دژ اول، روحیه دشمن را خراب کرده است و نباید به او فرصت ترمیم داد. بنابراین به شهید صالحی که فرمانده یکی دیگر از گردان‌ها بود، دستور داد پیشروی کرده و دژ دوم را تسخیر کند.

حاجی گفت: «قبل از اینکه بتوانند دست و پایشان را جمع کنند، باید دژ را تسخیر کنیم والا چنان آتشی روی ما می‌ریزند که نمی‌توانیم مقاومت کنیم. الان سازمانشان از هم پاشیده است. نباید فرصت سازماندهی بهشان داد.» نیروهای شهید صالحی به شدت خسته بودند اما اعتراضی نکردند و تکبیرگویان راه افتادند. حاج احمد درخواست کمک کرد اما قبل از رسیدن کمک، دژ می‌بایست تسخیر می‌شد. ما هم پیش‌روی را شروع کردیم.

در این بین آرپی جی زنی را دیدم که خیلی جلب توجه می‌کرد. او مرتب جای خود را عوض می‌کرد. هر تانکی که می‌زد، باعث می‌شد که روحیه افراد به سرعت بالا برود. در اطرافش عده‌ای را می‌شد دید که رفت و آمد می‌کنند. جلوتر که رفتم دیدم خود حاجی است. داد زدم: «شما چرا؟» گفت‌: «اگر از اینجا عقب‌نشینی کنیم، همه چیز از دست می‌رود. تا رسیدن نیروهای دیگر باید دشمن را کلافه کنیم که متوجه نشود ما چقدر خسته و کم تعداد هستیم.» بچه‌های زیادی شهید و مجروح شده بودند و ما واقعاً در تنگنا بودیم. سرانجام نیروهای دیگر هم از راه رسیدند و ما توانستیم موضع خود را تثبیت کنیم.

بعد مرحله سوم عملیات بیت المقدس شروع شد. در پنج کیلومتری خرمشهر بودیم. اینجا هم حاج احمد ترفند زیبایی را به کار گرفت. ترفندی که باعث شد نتیجه بسیار خوبی بگیریم. یادم هست که دقیقاٌ ساعت ۹ شب بود که ناگهان حاج احمد دستور داد هر پنج گردان هرچه منور دارند شلیک کنند روی خرمشهر. نمی‌دانستیم منظور حاجی از این کار چیست. قبضه‌ها را آماده کردیم و هر چه منور داشتیم شلیک کردیم به طرف شهر. شهر کاملاً روشن شد. آتش بازی عجیبی بود. از دور نیروهای دشمن را می‌دیدیم که چطور وحشت می‌کردند و این طرف و آن طرف می‌رفتند. لابد فکر می‌کردند عملیاتی که این همه منور در آن شلیک می‌شود، خیلی بزرگ خواهد بود. معلوم بود که به وحشت افتاده‌اند.

بار دیگر ترفند حاج احمد کاملاً نتیجه داد و حداقل ۵۰ درصد از نیروهای آنها روحیه‌شان تخریب شد. طوری که قبل از حمله نهایی دسته دسته شروع کردند به تسلیم شدن و حمله اصلی که آغاز شد، ما با مقاومت کمتری روبرو شدیم. خود حاجی اولین نفری بود که سوار بر یک نفربر وارد شهر شد و بعد نیروهایش خرمشهر را تصرف کردند. حاجی دوری در خیابان‌های اصلی شهر زد. توی فکر بود و نمی‌دانستیم که به چه فکر می‌کند؟ آسمان را نگاه می‌کرد و سمت غرب را. بعد رفت سمت مسجد جامع؛ جایی که صدای تکبیر همه‌جا را برداشته بود. کمی ایستاد و به گلدسته‌ها نگاه کرد. اشک در چشمانش حلقه زده بود.

به نفربر گفت دور بزند و مرا صدا کرد و گفت: «سریع نیروهایت را از شهر ببر بیرون.» تعجب کرده بودم با این همه زحمت شهر را تسخیر کرده بودیم و حالا او دستور می‌داد که تخلیه‌اش کنیم. گفتم: «برای چه حاجی؟» در حالی که راه می افتاد گفت: «وقت چون و چرا نیست. الان به سایر گردان‌ها هم می‌گویم که شهر را تخلیه کنند.» گیج شده بودم اما می‌دانستم کارش بی‌حکمت نیست. شروع کردیم به خالی کردن شهر. خود حاجی آخرین نفری بود که بیرون رفت و در همین موقع بمباران بسیار سنگین دشمن شروع شد. جنگنده‌ها می‌آمدند و هر بمبی که داشتند می‌ریختند روی شهر. غافل از آنکه آن موقع ما بیرون شهر بودیم. اگر توی شهر بودیم تلفاتمان بسیار سنگین می‌شد. به خصوص که از پدافند هوایی مناسبی هم برخوردار نبودیم. حاجی دست عراقی‌ها را خوانده بود. آنقدر صبر کردیم تا بمباران تمام شود، بعد دوباره برگشتیم به شهر و باز حاجی اولین نفر بود.

عملیات بیت المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات “بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب” از سوی فرماندهی آغاز شد.

عملیات پیروزمندانه بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر پس از ۵۷۵ روز گردید، ضربه اساسی و تعیین کننده‌ای بر پیکر دشمن وارد ساخت و تمامی معادلات، و ذهنیت هایی را که در مورد توانایی و قابلیت‌های نظامی ایران وجود داشت، تغییر داد. بسیاری از کارشناسان نظامی و تحلیل گران رسانه‌های خارجی، در برابر سرعت عمل و ویژگی‌های عملیاتی نیروهای ایرانی به هنگام فتح خرمشهر، غافلگیر، مبهوت و شگفت زده شدند.بدون تردید سوم خرداد سالروز آزدسازی خرمشهر، یکی از پررنگ‌ترین و پرافتخارترین روزهای تقویم ایرانیان در سی و چهار سال گذشته بوده است.عملیات بیت المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات “بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب” از سوی فرماندهی آغاز شد.

تصویر زیر که توسط مرکز تحقیقات و اسناد دفاع مقدس منتشر شده است حاوی ابلاغ شهید کاظمی فرماندهی وقت تیپ ۸ نجف اشرف در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ به تیپ ۷ دزفول است که کلمه شناسایی عملیات را برابر ابلاغ قرارگاه فتح یا محمد – یا علی اعلام می نماید.

کلام شهید کاظمی: یه جمله عرض بکنم برادرا اول که از شهدا غافل نشید شما االحمدلله بچه های پیشکسوت هستید شهدا حقیقتا در جمع ما هستند اصلا شک نکنید حقیقتا مهدی زین الدین هست با ما زندگی میکنه مهدی باکری هست حسین خرازی … بروجردی … و بد و خوب ما رو خوشحال و ناراحت میشن به این موضوع اپسیلونی شک نکنید! این برا من ثابت و روشن و یقینه!

شهید کاظمی :

قلب که پاک شد، قلب که آرام گرفت، قلب که ساکت شد ساکت به معنای واقعی از اینکه از آلودگی های دنیا خودش رو دور کرد خدای متعال در اون جای مگیریه و قلبی که خدای متعال در اون جای گرفت همیشه حیات داره همیشه رو به جلو میره همیشه قدرتمنده

یکی از سخت ترین مسائل مربوط به سقوط فالکن ۲۳۲ وجود صوت آخرین لحظات شهدای نیروی زمینی و هوایی سپاه است. صدای شهید کاظمی و بخشی از صدای شهید اسدی، افسر همراه شهید کاظمی، تا حدودی می تواند فضای روحی حاکم بر این شهدا را در لحظه سقوط نمایش دهد. «بسم الله الرحمن الرحیم، ساعت -ده – و نُه و سی و پنج دقیه است. حدود یک ساعت و سی دقیقه است رو آسمونیم، موتور نداریم و با سلام و صلوات ایشاالله میریم می شینیم ارومیه و ایشاالله که به خیر بگذره، اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسول الله. یکی از حاضرین: صلوات بفرستین (صلوات دسته جمعی) اللهم صلی علی محمد و آل محمد.

مجددا صدای شهید اسدی به گوش می رسد: یا علی ابن ابی طالب، یا علی ابن ابی طالب، یا حسین.»

شهید کاظمی در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: «خداوندا فقط می‌ خواهم شهید شوم شهید در راه تو. خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌ خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت. ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده.»

به بهانه شانزدهیمن سالگرد شهادت سردار شهید حاج احمد کاظمی

شبی با حاج احمد

پنج شنبه ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰

گلستان شهدای اصفهان

در جوار مزار مقدس شهید

فرمانده‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: بخشی از انتقام سخت را گرفته‌ایم و بخش دیگری از آن هنوز باقی مانده است و مطمئناً همه این را می‌دانند، مقامات آمریکایی باید بدانند که نمی‌توان به ملتی تهاجم کرد و از انتقام متقابل او در امان بود.

به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آیین بزرگداشت شهدای عرفه که در حسینیه حضرت فاطمه الزهرا(ع) سپاه محمد رسول‌الله(ص) تهران بزرگ برگزار شد، ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا(ع) و سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، اظهار داشت: این‌که می‌بینیم شهیدانی از کرخه، کارون، اروند فکه، طلائیه و شلمچه در گلزارهای شهدا رخ در خاک کشیده‌اند؛ اما جمال ملکوتی و جلال الهی آنان تا ابد زنده و جاری است و این‌که گاه می‌بینیم شهیدانی در عراق، لبنان، سوریه و یمن تشییع می‌شوند، نشان‌دهنده یک واقعیت عظیم، حقیقت بزرگ، تکامل و گسترش کرانه‌های نبرد بین مسلمانان و مستکبران است.

وی افزود: ما دشمن را از این‌که بر این سرزمین تسلط یابد، متفرق ساخته‌ایم و روح جهاد در همه‌جا برافراشته است و این موضوع نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی پیش رفته و سرزمین‌های وسیع و قلب‌های بی‌شماری را به تصرف خود درآورده است و دشمن درحال عقب‌نشینی است و این حقایق را ما در گستره جغرافیای شهادت به‌زیبایی می‌بینیم.

فرمانده‌کل سپاه با بیان این‌که موازنه در حال تغییر و نبرد بین استکبار و اسلام حقیقتی است که از مرزهای ایران گذشته است و سرزمین‌های اسلامی به‌همدیگر پیوند خورده‌اند و اخوت‌ها فراتر از مرزها مستحکم شده است، گفت: جهاد امروز یک حقیقت جاری است و جوانان مسلمان با الهام از شهیدان روح جهاد را دریافته‌اند و عشق به شهادت امروز برای جوانان ما به یک آرزو تبدیل شده است.

سرلشکر سلامی ادامه داد: اگر جهاد در سرزمین‌های اسلامی برقرار باشد، مسلمانان ذلیل نمی‌شوند، حضرت امیرالمؤمنین(ع) جهاد را بابی از ابواب جنت و ترک آن را معادل پوشاندن لباس ذلت بر تن هر قومی توسط خدا می‌دانند.

وی بیان داشت: شهدای عرفه نقاط نورانی ایمان، باور، وفای به عهد و نشانه‌های فداکاری ملت هستند که اجازه ندادند تسلیم و تعظیم مقابل مستکبران به نام این ملت بزرگ نوشته شود و تاریخی نوشته‌اند که سرشار است از عزت، روح مقاومت، ایستادگی مقابل ظالم، ندا دادن پیام عدالت، آزادی انسان از اسارت طاغوت و استقلال یک ملت که این مفاهیم در دنیای امروز هرگز به‌آسانی برای یک ملتی حاصل نمی‌شود.

فرمانده‌کل سپاه با بیان این‌که تاریخ اسلام سرشار از واقعیت‌های تلخ و شیرین است، گفت: هروقت خورشید اسلام طلوع می‌کند تا انسان را به عدالت، آزادی و کرامت برساند، مستکبران مقابل آن می‌ایستند و امکان ندارد که مستکبران مقابل تشکیل حاکمیت، قدرت، آزادی و استقلال مسلمانان نایستند.

سرلشکر سلامی با تأکید بر این‌که مسلمانان از واقعیت‌های تاریخی صدر اسلام درس گرفتند، گفت: مسلمانان از تنهایی حضرت علی(ع) در محراب کوفه، از تنهایی امام حسن(ع) مقابل سپاه بنی‌امیه و تنهایی امام حسین(ع) مقابل سپاه یزید و حادثه عاشورا درس گرفتند و شهیدان رهروان همان راه و اصحاب عاشورا در زمان و مکانی دیگر هستند.

وی خاطرنشان کرد: داستان انقلاب ما با آن عبرت‌های عظیم، جریانی زیبا و دل‌انگیز پیدا کرد، دیگر مسلمانان آگاه بصیر، مؤمن، وفادار، فداکار و مجاهد بوده و هستند و هیچ‌کس وسط میدان از خود سلب مسئولیت نمی‌کند و این بار دیگر امام مسلمانان تنها نماند و آن‌ها پیروز شدند، درحالی که نبردها نابرابر و جهانی بود.

فرمانده‌کل سپاه گفت: سردار شهید «احمد کاظمی» از زمانی که جنگ آغاز شد، لباس جهاد بر تن کرد و در عملیات‌های سخت، در همه حوادث مانند کوه آرام بود و از دشمن نترسید و آنان که با او بودند و هزاران شهید دیگر نیز این‌گونه بودند.

سرلشکر سلامی با ابراز “جسم‌های جوان ما مقابل دشمن عمل می‌کرد؛ اما قلب‌ها، روح‌ها، ایمان‌ها و باور‌ها می‌جنگیدند، به طراحی عملیات‌های دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: نبوغ، نوآوری، ابتکار و شجاعت در طراحی، جز از یک انسان مؤمن برنمی‌آید که برای عبور از اروند غیرقابل عبور، یک طراحی چنین دقیق و حساب‌شده‌ای انجام دهد و یک عملیات موفق را درحالی که همه سرویس‌های اطلاعاتی دشمن، خصوصاً ماهواره‌های جاسوسی آمریکا به صدام اطلاعات می‌دهند در اوج غافلگیری انجام دهد.

وی خاطرنشان کرد: آزادسازی خرمشهر و عبور از کارون واقعاً با هیچ‌یک از معیار‌های متعارف نظامی قابل مقایسه نیست و یک پیچیدگی در فکر، نبوغ و استعداد در ذهن و رزمندگانی می‌خواست که بتوانند بار این عملیات‌های سنگین را به‌عهده بگیرند، در حالی که با وجود حصر کامل اقتصادی و تحریم تسلیحاتی و تحمیل جنگ جهانی، رزمندگان در اوج نابرابری سلاح بودند و آمریکا، شوروی، آلمان، انگلیس، فرانسه، اتریش و کشور‌های عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس ائتلاف بزرگ جهانی علیه ما تشکیل دادند.

فرمانده‌کل سپاه ادامه داد: شهید «احمد کاظمی» در این اوضاع درخشید، ایمان او کامل شد و در هر عملیات وسعت دید پیدا می‌کرد؛ مانند شهیدان «قاسم سلیمانی»، «محمدابراهیم همت»، «حسین خرازی»، سپهبد «علی صیاد شیرازی» و شهدایی از این تراز که بار اصلی نبرد را به‌دوش می‌کشیدند.

سرلشکر سلامی با بیان این‌که شهید «احمد کاظمی» حقیقتاً یک فرمانده کامل بود، گفت: راز موفقیت فرماندهان دفاع مقدس در قلب‌ها و دل‌های آن‌هاست و به‌تعبیر قرآن کریم، بر کفار شدید، بر مؤمنین رئوف، دائماً در سجود و رکوع، محصول نماز شب، مناجات و تعلیم‌یافتگی در مکتب اهل‌بیت(ع) هستند و تصور مرگ برای آن‌ها جایز نیست.

وی با تأکید بر این‌که شهید «احمد کاظمی» فرمانده‌ای با خصوصیات منحصر به فرد بود و مکتب مدیریتی قوی و سبکی نوین از فرماندهی بر اساس تعالیم اسلامی داشت، تصریح کرد: وی همیشه سنگرنشین در خط مقدم بود و از نیرو‌های خود جدا نمی‌شد و وقتی فرمانده پیشگام خطر است، مشخص است شخصیت و شجاعت او در شخصیت نیرو‌های تحت امرش تکثیر و ادغام می‌شود.

فرمانده‌کل سپاه ادامه داد: شهید «احمد کاظمی» مهربان، بی‌تکلف، ساده‌زیست و از تشریفات بیزار بود و با سرباز‌ها مانند پدر و برادر سخن می‌گفت و منتظر احترام نبود؛ این‌چنین فرمانده‌ای محبوب دل نیرو‌های خود و تسخیرکننده قلب‌ها می‌شود و وقتی رزمندگان و فرماندهان ما این‌گونه هستند، هرگز این جبهه آسیب نمی‌بیند.

سرلشکر سلامی با تأکید بر “دشمنان ما باخته‌اند و هیچ امیدی در آن‌ها دیده نمی‌شود”، گفت: اعجاز شهدای ما این است که دشمن را از امید تهی کرده‌اند و امروز افسردگی را در چهره مقامات دشمنان خود و ناتوانی را در پیشبرد سیاست‌های آن‌ها می‌بینیم.

وی با ابراز این‌که یمن در حال پیروز شدن است، گفت: این ملت فقیر و عزیز مقابل یک محاصره جهانی مقاومت می‌کنند و اگر جوانان نایستاده بودند، این ثبات قدم در یمن رخ نمی‌داد.

فرمانده‌کل سپاه ادامه داد: نقشه آمریکایی‌ها برای شکست دادن انقلاب ما، نقشه کاملی بوده و تمام ابعاد جنگ‌های متعدد جهان علیه ملت‌های مختلف، یک‌جا برای ملت ما تدارک دیده شده بود، از همه جهات به کشور، ملت و رهبر ما حمله می‌کردند، از جهت اقتصادی ما را در محاصره و تحریم قرار دادند، اما شاهکار هدایت ملت توسط نایب امام زمان(عج) این است که می‌تواند یک کشور را چندین سال مقابل محاصره اقتصادی و تحریم مقاوم نگه دارد و ظرفیت‌های درونی کشور را فعال کند و اجازه جنگ و گزینه نظامی به دشمن ندهد و کشور را پیش ببرد.

سرلشکر سلامی با بیان این‌که آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها، بخشی از اروپایی‌ها و برخی رژیم‌های مرتجع، هیچ فضیلتی را نمی‌توانند ببینند که در این امت پایدار و استوار باشد، خاطرنشان کرد: از همه‌جا آمدند و کشور را در فشار سیاسی قرار دادند، از لحاظ فرهنگی همه رسانه‌ها، ماهواره‌ها و فضای مجازی برای تردیدافکنی در اعتقادات جوانان ما بسیج شدند تا آن‌ها را از انقلاب اسلامی به تردید بیندازند؛ اما دشمنان شکست خوردند و ناامید شدند.

وی با یادآوری “دشمنان می‌خواستند بین ما و دیگر مسلمانان تفرقه بیندازند”، گفت: نیروی جاذبه انقلاب مرز‌ها را درنوردید و در لبنان حزب‌الله شکوهمند با مردم این کشور یک ستونی از استقامت الهی ساخت و در نبرد ۳۳روزه، افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را در هم شکست، فلسطین را مسلح کرد و تا توانست جنگ‌های بزرگی را با اسرائیلی‌ها به سرانجام رساند که در نبرد «شمشیر قدس» کمر استکبار جهانی شکسته شد.

فرمانده‌کل سپاه بیان داشت: هدف ما ماندن این استقامت و هدف دشمن شکست آن، اما واقعیت‌های میدان می‌گوید که ما پیروز شده‌ایم. در اقصی‌نقاط جهان اسلام شمشیر‌های مسلمانان کشیده شده است و سرزمین امنی برای دشمنان خدا وجود ندارد و دیگر سیطره کفار بر مسلمانان ممکن نیست و ایران امروز الگوی این مقاومت بزرگ است.

سرلشکر سلامی گفت: مشکلات وجود دارد، اما فقط ما نیستیم که مشکل داریم، بلکه دشمنان نیز مشکلات زیادی دارند، آمریکا امروز در مشکلات اقتصادی گرفتار شده و در پیشبرد اهداف سیاسی خود، فرسوده است و فرار آن از افغانستان و شکست در عین‌الاسد را دیدیم.

وی موشک‌باران پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را سیلی سخت توسط ایران بر صورت آمریکاییان دانست و تأکید کرد: آمریکا ما را تهدید به مقابله کرده بود در حالی که ما یک صحنه نبرد جنگ جهانی را مردانه مدیریت کردیم و مانند آمریکایی‌ها یک فرمانده بی‌سلاح را که به‌دعوت مقامات عراق به این کشور سفر کرده بود نیمه‌شب ترور نکردیم.

فرمانده‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: بخشی از انتقام سخت را گرفته‌ایم و بخش دیگری از آن هنوز باقی مانده است و مطمئناً همه این را می‌دانند، مقامات آمریکایی باید بدانند که نمی‌توان به ملتی تهاجم کرد و از انتقام متقابل او در امان بود.

سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی خاطرنشان کرد: در این میدان مبارزه و نبرد، ما از مخاطرات و سختی‌ها عبور کرده‌ایم و صاحب قدرت هستیم و از استقلال خود به‌زیبایی می‌توانیم دفاع کنیم و هیچ نگرانی از دشمنان خود نداریم، با همت و اراده‌ای که امروز در مجموعه نظام به‌وجود آمده است، باید بر مشکلات غلبه کنیم، این ظرفیت‌ها در کشور ما به‌اندازه کافی وجود دارد و از ملتی فهیم و آگاه برخورداریم و این‌همه نعمت می‌تواند یک کشور را به تراز تمدن‌های بزرگ جهان برساند و نقشه گام دوم انقلاب نیز همین است.

آئین بزرگداشت سالروز شهادت احمد کاظمی و همرزمانش شامگاه یکشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۰ با حضور محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران و خانواده شهدا و جمعی از مردم در حسینیه حضرت فاطمه زهرا (س) تهران برگزار شد.

نماهنگ از اخوت تا شهادت روایت برادری و علاقه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید حاج احمد کاظمی توسط سایت شهید کاظمی منتشر شد.

این نماهنگ حاوی صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی در فراق شهید کاظمی و قطعه هایی از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی بر پیکر شهید کاظمی است.