داستان جدایی دو دوستخاطرات, دفاع مقدس نسیم اسفند 63 همراه با صدای رزمندگان پیروز،که در مدت یک هفته از هور گذشته وبه شرق دجله رسیده اند، در سنگر احمد میپیچد.احمد با شنیدن جمله ی:»آقا مهدی کجاست؟« از جا می پرد…تند می گوید: »خواب است«. پیک موتوری میگوید:»نه…در سنگرش نبود!« ادامه مطلب ۱۳۹۲-۰۹-۲۶/۴ دیدگاه /توسط کمیل 0 0 کمیل https://shahidkazemi.ir/wp-content/uploads/2020/03/Logo-shahidkazemi-226-156.png کمیل2013-12-17 20:43:422013-12-17 22:51:53داستان جدایی دو دوست