دوستی که او را رها نکرد و \”حتی\” تا بهشت هم او را دنبال کرد …
پدر موشکی ایران سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم در گلستان شهدای اصفهان بر سر مزار و روضه مقدس یار دیرینه اش سردار شهید حاج احمد کاظمی
دوستی که او را رها نکرد و \”حتی\” تا بهشت هم او را دنبال کرد …
پدر موشکی ایران سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم در گلستان شهدای اصفهان بر سر مزار و روضه مقدس یار دیرینه اش سردار شهید حاج احمد کاظمی
از مرخصي برگشته بوديم اهواز. احمد کاظمي تماس گرفت:
– مهدي ميخام ببينمت.
قرار گذاشتند و هر دو سر قرارشان آمدند.
ديدار دو يار ديدني بود تا شنيدني و نوشتني. شايد نتوان آن لحظات را با هيچ بيان و قلمي گفت و نوشت. انگار سالهاست که همديگر را نديدهاند. دست در گردن هم کردند. احمد آقا مرتب ميگفت: «مهدي خيلي دلم برات تنگ شده بود. خيلي دلم گرفته بود براي ديدنت ثانيه شماري ميکردم تا ببينمت دلم باز بشه…».
علاقه اين دو به يکديگر، به قدري محکم بود که بيشتر وقتها ميشد يکي را در کنار ديگري يافت. احمد آقا و آقا مهدي به قدري به سنگرهاي همديگر رفت و آمد ميکردند که احمد کاظمي بيشتر بچههاي لشکر عاشورا را به نام ميشناخت و آقا مهدي هم چنين بود. در بيشتر عملياتها اصرار داشتند که احمد و مهدي کنار هم باشند… کنار هم بجنگند و…
شهید, احمد کاظمی, مهدی باکری,تیپ نجف
پایگاه اختصاصی شهید احمد کاظمیبه مناسبت ۱۳ شهریور و ششمین سالگرد شهادت ۱۳ تن از شهدای یگان ویژه صابرین سپاه در مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در شمالغرب کشور ویژه نامه ای تحت عنوان \” ویژه نامه شهدای صابرین \” در فضای مجازی منتشر کرد.
این ویژه نامه که شامل زندگی نامه ، خاطرات و بیش از ۱۰۰ تصویر از شهیدان محمد جعفر خانی ، مصطفی صفری تبار ، محمد محرابی پناه ، مسلم احمدی پناه ، صمد امید پور ، مجتبی بابایی زاده ، حسین رضایی ، یوسف فدایی نژاد ، محمد منتظر قائم ، سید محمود موسوی ، محمد غفاری ، علی بریهی و علی پرورش است که برای اولین بار بصورت متمرکز در یک ویژه نامه مجازی در اختیار کاربران قرار گرفته است .
لازم به ذکر است نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامیدر جهت برقراری و حفظ امنیت در منطقه شمالغرب کشور سال گذشته در سلسله عملیاتهایی ضربات سنگینی به گروهک تروریستی پژاک وارد نمود که سرانجام منجر به فتح ارتفاعات مرزی جاسوسان (جعفرخان) و فرار بیش از ۳۰۰ نفر از اعضای این گروه از خاک کشورمان شد .
جهت مشاهده این ویژه نامه اینجا را کلیک کنید .
این ویژه نامه در سال 1391 و در اولین سالگرد شهدای صابرین منتشر شد و امروز به مناسبت ششمین سالگرد باز نشر می شود.
و یقینا اگر آن روز اینان شهید نمی شدند امروز جزو شهدای مدفع حرم بودند.
ادب احمد فوقالعاده بود، این ادب احمد به نظر من شاه کلید همه چیز بود و به خیلی چیزها رشد داد. نمونهای از تواضع احمد این بود که در مراسمهای مختلف مثلا در هفته جنگ که فرماندهان را دعوت میکنند یا یک روز ستاد کل دعوت میکند، به جلسهای. ترتیب چیدن صندلیها به نسبت درجه و رتبه و جایگاه است و هر کس جای مشخصی دارد. یکی از علتهایی که من امتناع داشتم از شرکت در مراسمها به خاطر اخلاق و برخورد متواضعانهی احمد بود، یک معرکهای داشتیم در جایگاه، احمد همه را به هم میریخت و جابه جا میکرد تا خودش آخر بایستند، امکان نداشت که این جوری نباشد.
یک روز به آقا رحیم گفتم که شما فکر میکنید که ما به احمد خط میدهیم؟ احمد را ما نمیشناسیم؟ احمدی که در جنگ وقتی تصمیم میگرفت که بگوید نه، همه میگفتند حریف احمد نمیشویم. آن وقت این ادب احمد است؛ مسافرت میخواستیم برویم اگر سه تا ماشین بودیم، اینقدر میایستاد تا ماشینها جلو بروند و او آخرین ماشین باشد. حتی در تردد، ادب او فوقالعاده بود، شما بگردید در بین دوستان احمد، کسی را پیدا نمیکنید که احمد بدگویی او را بگوید و غیبت کسی را بکند.اگر مخالفت داشت کوتاه یک چیزی میگفت و زیاد به این موضوع نمیپرداخت. همه را بر خودش ترجیح میداد.البته ممکن است کسی احمد کاظمی را در جنگ دیده باشد و از نزدیک با او آشنا نباشد و بگوید احمد یک آدم لجبازی است، اما او اینجوری نبود و این قضاوت صحیحی نیست.
مصاحبه با سردار حاج قاسم سلیمانی
به نقل از خبرگزاری دفاع پرس
فاصلهي عمليات «فتحالمبين» تا «بيتالمقدس» کمتر از يک ماه بود و نيروها خسته شده بودند. از حاج احمد خواستيم نيروها پيش از آمادهسازي و سازماندهي مجدد براي انجام عمليات، به مرخصي بروند. اصرار کمکم نتيجه داد و حاجي راضي شد تا نيروها به مرخصي بروند؛ بهشرطي که او هم همراه آنان باشد. همهي گردان سوار اتوبوس شدند و حاجي هم همراهشان بود. تا اينکه به منطقهي گلف در نزديکي اهواز رسيديم. حاجي ابتدا نيروها را به حمام فرستاد و سپس براي هر نفر يک آلاسکا خريد و گفت: مرخصي تمام شد! برميگرديم منطقه.اين فرصت چند ساعته تمام مرخصي گردان بود، در فاصله سه ماه و دو عمليات بزرگ
مراسم نوزدهمین یادوره علمدار بصیرت شهید سید مجتبی علمدار با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین بی آزار تهرانی و مداحی حاج احمد واعظی روز پنج شنبه 10 دی ماه 1394 از ساعت 18 در حسینیه عاشقان کربلا ساری برگزار میگردد .
با همان نگاه و برخورد اول، افراد کارآمد را از مدعيان تشخيص ميداد. به کساني که کارآيي نداشتند، مسئوليتي كوچك هم نميداد، چه برسد به مسئوليتهاي حساس. گاه ميشد يک مسئول را به خاطر بيلياقتي به «آپاراتي لشكر» ميفرستاد تا در آنجا پنچري بگيرد. در زمان جنگ هم چه بسيار بودند کساني را که به خاطر بيلياقتي و عدم اطاعت از فرمانده، به «بلوکزني مهندسي» فرستاده بود.
مسئوليتهاي مهم از نظر او مسئوليتهايي بود که با بيتالمال سر و کار داشت. بهشدت با تخلفهاي فرماندهان و مسئولان برخورد ميکرد. بههيچ وجه اجازه نميداد از بيتالمالي که در اختيارش بود، کوچکترين سوءاستفادهيي شود.
تشويقهايش هم روي دو اصل بود؛ اول حفظ بيتالمال و نگهداري؛ دوم انجام درست وظايف محوله. آن هم بيشتر براي نيروهاي جزء بود و سختگيريها و تنبيهها براي مسئولان.
از تمام ريز مسائل هم اطلاع داشت و هم وارد ميشد. چون خود در جنگ و در صحنه عملياتها از نزديک حضور داشت، به همهي جزئيات امور اشراف داشت و زحماتي که کشيده ميشد را بهخوبي شناسايي ميکرد و به آن ارج مينهاد. هيچ نيازي به گزارش مکتوب نداشت؛ با يک بازديد به همهي جوانب کار پي ميبرد.
بازديدهايش اغلب سرزده و بدون اطلاع و زمان مشخصي بود؛ طوريکه همه حضورش را حس ميکردند و هر لحظه آماده رسيدنش بودند. حتي سرباز رانندهاش، تنهايي هم كه بود، جرأت تخلف نداشت و همهي دستورالعملهاي او را رعايت ميکرد؛ زيرا احتمال ميداد که حاجي مطلع شود.
این تصویر مربوط به 13 نفری است که در روزهای آغازین تشکیل یگان موشکی سپاه برای آموزش موشک اسکاد بی و فراگ 7 به سوریه اعزام شدند و شهید حسن طهرانی مقدم که مسئولیت این گروه را بر عهده داشت فقط یکی از آن 13 نفر است.
این تصویر برای اولین بار در آستانه چهارمین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم توسط سایت شهید کاظمی منتشر می شود.