نوشته‌ها

حاج احمد گفت : این حرفا چیه میزنی؟؟؟!! چرا فرق میذاری ؟ اگه کسی دیگه ای هم تو لشگر مریض بشه براش سوپ درست می کنی؟

حاج احمد سرمای شدیدی خورده بود ، طوری که نمی توانست روی پاهایش بایستد . من که مسئول تدارکات لشگر بودم .

 با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم ، یک سوپ ساده درست کردم تا او بخورد حالش بهتر بشود . وقتی سوپ را برایش آوردم . خیلی ناراحت شد .

گفت : چرا برایم سوپ درست کردی ؟!!

گفتم : حاجی آخه شما مریضی ، ناسلامتی فرمانده لشگر هم که هستی ، اگر شما سرحال باشی ، لشگر هم سرحاله .

اما او گفت : این حرفا چیه میزنی؟؟؟!! چرا فرق میذاری ؟ اگه کسی دیگه ای هم تو لشگر مریض بشه براش سوپ درست می کنی؟

گفتم : خب نه حاجی !

گفت پس این سوپ رو بردار ببر ، من همون غذایی رو می خورم که بقیه می خورند