نوشته‌ها

محسن رضایی فرمانده کل سپاه در زمان دفاع مقدس در خصوص شهید كاظمی می‌گوید: در فتح‌المبین 270 كیلومتر مربع زمین آزاد و یازده هزار نفر اسیر گرفته شد، ده‌ها توپخانه بدست آوردیم و نقش احمد كاظمی بسیار نقش‌ تعیین‌كننده ای دارد.

دومین عملیاتی كه باز احمد كاظمی درخشید، بیت‌المقدس بود عملیات آزاد سازی خرمشهر و عبور از رودخانه كارون چندلشگر باید از كارون عبور می‌كرد یكی از آنها لشگر 8 نجف بود.

اولین سرلشگرهایی كه وارد شهر خرمشهر شد، لشگر 8 نجف و لشگر 14 امام حسین (ع) بود، یعنی حسین و احمد؛ یعنی همان حسینی كه احمد در وصیتش گفته بود یكی از درهای بهشت از كنار قبر حسین خرازی باز می‌شود و من را باید همین جا دفن كنید.

دو نفر از فرماندهان عراقی راما گرفتیم اینها می‌گفتند وقتی اسم احمد كاظمی، حسین خرازی و مهدی باكری می‌آمد ما لرزه بر انداممان می‌افتاد دعا می‌كردیم و ما روبروی این لشگرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها می آمدند و می‌زدند و هیچ كس جلودارشان نبود.

 

1337 : احمد در نجف آباد اصفهان به دنيا آمد.

1356 : مأموران شهرباني نجف آباد وسط مراسم عزاداري روز عاشورا دستگيرش كردند. بعد از شكنجه فرستادندش زندان دستگرد. 15 روز زندان بود. نتوانستند چيزي ثابت كنند ، آزادش كردند. يك سال بعد شنيد مأموران شهرباني دوباره دنبالش مي كردند. اين بار خودش را گم و گور كرد. نفهميدند كجاست.

1358 : خردادماه ديپلم ماشين آلات كشاورزي اش را از دبيرستان دكتر شريعني نجف آباد گرفت. شد همكار بابا توي مغازه ي نجاري. شش ماه بعد ، همراه گروه شهید محمدمنتظري براي كمك به چريك هاي فلسطيني رفت سوريه. گروه 54 روز توي پادگان حموريه نزديك دمشق آموزش نظامي مي ديدند. تا اينكه رفتند لبنان. احمد شد عضو يكي از گردان هاي نظامي سازمان الفتح. يكي دو ماه بعد نااميد از فلسطيني ها برگشت ايران : چريك هاي فلسطيني نه كاري با خداو پيغمبر داشتند ، نه با دين و مذهب. سرشان بيشتر گرم آرتيست بازي بود تا مبارزه.

1359 : موقعي كه پوشيدن لباس سبز سپاه حرمت داشت و جنگيدن توي كردستان مو را به تن هر آدم نترسي سيخ مي كرد احمد هم عضو سپاه شد و هم رفت كردستان كه بجنگد. كردستان دست ضد انقلابيون بود. تجربه ي آموزش نظامي در سوريه خيلي به دردش خورد. دو ماه بعد برگشت نجف آباد. مهرماه كه جنگ با عراق شروع شد دوباره برگشت كردستان. توي يكي از درگيريها با ضد انقلاب مجروح شد. دو تا تير به پاش خورده بود. آمد تهران بيمارستان مصطفي خميني. هنوز خوب خوب نشده بود كه با چوب زير بغل رفت سپاه. مي خواست بفرستندش جبهه ي جنوب. بالاخره هم كارخودش را كرد. همراه گروه غلامرضا محمدي رفتند پادگان گلف اهواز و از آنجا به نصاره نزديك آبادان.شد معاون غلامرضا محمدي. جنگيدن در آبادان و فارسيات و پادگان حميد و دارخوين كم كم از او يك فرمانده ساخت.

1360 : اوايل دي ماه بود كه فرمانده سپاه تصميم گرفت سپاه سازمان رزم مستقل داشته باشد. محسن رضايي رفت كردستان ، همت و متوسليان را آورد جنوب. علي فضلي و باكري و كاظمي و قرباني و خرازي و بقيه هم بودند. قرار شد 14 تيپ تشكيل بدهند. كاظمي شد فرمانده يكي از اين تيپ ها : تيپ 8 نجف. نيروهاش از استان هاي زنجان و قزوين و يزد و كمي هم از اصفهان تأمين مي شدند. حسن باقري همه را جمع كرد و توجيهشان كرد. بعد همه با هم با دو تا ماشين راه افتادند سمت تهران. رفتند ديدار امام.عمليات فتح المبين در راه بود.

1361 : بعد از عمليات فتح المبين احمد با تجهيزات غنيمتي كه از عراقي ها گرفته بودند تيپش را توسعه داد. بعد از عمليات محرم كم كم تيپ ها همه تبديل شدند به لشكر. احمد فرمانده لشكر 8 نجف اشرف شده بود.

1363 : عمليات بدر. مهدي باكري كه زماني معاون احمد بود و حالا فرمانده لشكر 31 عاشورا ، آن طرف دجله گرفتار شده بود. نخواسته بود بچه هاش آن طرف رودخانه بمانند و خودش اين طرف در سنگر فرماندهي بماند. اسلحه دست گرفته بود و رفته بود آن طرف كه كنار بچه هاش باشد. از پشت بي سيم آخرين حرف ها را به احمد زد. احمد خيلي مي خواست برود پيش مهدي. اما نه وسيله داشت و نه فرماندهان بالاتر اجازه ي اين كار را به او مي دادند. همان جا نشست تا شنيد مهدي شهيد شده. قرار بود جنازه اش را با قايق بياورند اين طرف آب. اما وسط رودخانه كه رسيدند عراقي ها قايق را زدند. نه چيزي از قايق ماند و نه از مهدي. فقط يك حسرت جا ماند براي احمد. حسرتي كه تا آخر عمر با او بود.

1365 : دوست ديگر احمد هم رفت : حسين خرازي ، فرمانده لشكر 14 امام حسين اصفهان. درست وسط عمليات كربلاي پنج. احمد ديگر تنهاي تنها شده بود.

1367 : نيروي زميني سپاه تشكيل شد. احمد معاون عمليات اين نيرو شد. كمي بعد به لشكر نجف برگشت. رفت كردستان تا امنيت را به اين منطقه برگرداند.

1372 : كاظمي فرمانده سپاه شمال غرب كشور شد.

1375 : گروه هاي كرد مسلح شهرهاي مرزي را مي زدند و آدم مي كشتند. نا امني ها در كردستان دوباره داشت جدي مي شد. احمد دو هزار نفر از رزمنده هاي قرارگاه حمزه را برداشت و با دويست تا ماشين رفتند عراق. ، جلوتر رسيدند به مقر پناهندگان و پيشمرگ هاي كرد. همين ها بودند كه آدم مي كشتند و شهرها را مي زدند. وقتي خوب آنها را محاصره كردند احمد براشان پيغام فرستاد : يا از اين به بعد اسلحه ها را كنار مي گذاريد و فقط مبارزه ي سياسي مي كنید، یا همین حالا مردانه می جنگید.توافق نامه نوشتند که از این به بعد فقط مبارزه سیاسی می کنند. بي بي سي و رويترز از اين كار احمد سر درگم شده بودند. نوشتند : نيروهاي ايران ، اردوگاه مخالفان دولت ايران در كوه سنجق را محاصره و پس از دو روز ، بدون هيچ گونه درگيري ، آن جا را ترك كردند و هيچ كس آسيب نديد.

1379 :‌ كاظمي فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران شد. هفتاد موشكي كه او به مقر منافقين در خاك عراق زد منافقين را فلج كرد. خمپاره زدن ها و ترورهاي منافقين در تهران متوقف شد.

1384 : احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران شد. سركشي به لشكرها و واحدهاي مختلف نيروي زميني سپاه يكي از كارهاي او شده بود. آخرين سركشي او به اروميه بود : سرزمين دوست قديمي اش مهدي باكري. وصيت كرده بود كنار خرازي در اصفهان دفنش كنند.

و اکنون در مقام عند ربهم یرزقون اند …

ایام و ذی الحجه است و کم کم به روز نیایش نزدیک می شویم روزی که روز موعود حاج احمد و یارانش بر فراز اسمان ارومیه بود ، روز عرفه …

تقدیم به ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهدای عرفه صلوات

\"\"

\"\"

\"\"

\"\"

\"\"

\"\"

مراسم صبحگاه مشترك یگانهای نظامی، انتظامی و بسیج استان خراسان شمالی، صبح امروز جمعه 21 مهرماه 91 با حضور حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده كل قوا درپادگان شهید نوری تیپ پیاده حضرت جواد الائمه سپاه پاسداران در بجنورد برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به پادگان تیپ پیاده حضرت جواد الائمه علیه السلام، در محل یادمان شهدا حضور یافتند و با قرائت فاتحه، علو درجات شهدای دفاع مقدس را مسئلت كردند.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنانی در این مراسم، نیروهای مسلح را مایه امنیت خاطر ملت و مصونیت ساز در مقابل توهمات تجاوزكارانه بیگانگان دانستند و تأكید كردند: ملت ایران به پیروی از تعالیم اسلام اهل تجاوز و تعرض نیست اما در مقابل هیچ تجاوزی نیز كوتاه نخواهد آمد.
ایشان با تأكید بر اینكه انگیزه سلطه گران برای جنگ افروزی، فروش سلاح و رونق بخشیدن به صنایع نظامی وابسته به سرمایه داران است، افزودند: تنها عاملی كه موجب تضعیف انگیزه جنگ افروزی قدرت طلبان و یا از بین رفتن این انگیزه می شود، آمادگی عمومی ملت و آمادگی دفاعی نیروهای مسلح است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان كردند: احساس آمادگی عمومی در ملت ایران بویژه جوانان، امروز بیش از هر زمان دیگر است و نیروهای مسلح نیز بسیار آماده تر و تواناتر از گذشته هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای یاد خدا و معنویت را عامل اصلی افزایش توانایی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح دانستند و تأكید كردند: پیروزی رزمندگان اسلام در 8 سال دفاع مقدس و شكست ارتش به ظاهر قدرتمند و مجهز و مدعی رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه بهترین نمونه ها از تأثیر معنویت در افزایش قدرت و توان دفاعی هستند.
ایشان افزودند: ملت ایران امروز بیش از هر زمان دیگر در مقابل دشمنان، احساس قدرت می كند و این احساس متكی بر واقعیات است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر لزوم حفظ و تقویت قدرت آمادگی ملت و نیروهای مسلح، خاطرنشان كردند: آمادگی و روحیه پای كار بودن ملت ایران و نیروهای مسلح، آنچنان هیبتی بوجود آورده است كه اجازه گمان و توهم تجاوز را نیز به دشمن نخواهد داد.
پیش از سخنان فرمانده كل قوا، سردار سرلشگر جعفری فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به توانایی های نیروی مسلح بویژه نیروهای سپاه گفت: سپاه ضمن رصد دائمی تهدیدها، آمادگی دفاعی و بازدارندگی خود را با تركیب نیروی حرفه ای زمینی و بسیج، گسترش برد موشكی و افزایش توان دفاعی و تهاجمی در دریا، بسیار افزایش داده و به سطح بازدارندگی راهبردی رسانده است.
در ادامه این مراسم سرود جمعی «قبله امید» اجرا شد.
در پایان مراسم یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده كل قوا رژه رفتند.

بخشی از پیام سید حسن نصرالله به مناسبت شهادت سردار سرلشکر پاسدار حاج احمد کاظمی:

شهادت حاج احمد کاظمی دل ما را به درد آورد و مصیبت بزرگی را در دلمان تکرار کرد. ما که از نزدیک حاج احمد کاظمی را می شناختیم اذعان می کنیم که او به حق فرماندهی نمونه و مجاهدی بزرگ و عبدی صالح و برادری وفادار برای ما بود. از خداوند متعال عاجزانه خواستاریم که حاج احمد کاظمی وشهدای همراه او را با حضرت امام حسین(ع) و اصحاب و یاران او محشور نماید.

\"\"سید حسن نصرالله در منزل شهید کاظمی

منبع : رجا نیوز

برخی از فعالان سایبری سوری، عکسی از کارت‌های ادعایی که مخالفان مسلح در سوریه آن را مدرکی دال بر عضویت ایرانیان غیرنظامی در سپاه تلقی می‌کنند را منتشر کرده است؛ این کارت متعلق به سردار شهید حاج احمد کاظمی است که در سال 1384 به شهادت رسید.

\"\"

موج تبلیغات غرض ورزانه علیه ایران از سوی مخالفان وابسته سوریه و تروریست های مسلح که از سوی رسانه های وابسته به محور غربی-عربی همچون الجزیره، العربیه و فرانس ۲۴ حمایت می شوند، از آغاز این اغتشاشات جزو  آیتم های خبری روزانه بوده است.

دستگیری تک تیراندازان ایرانی، حضور نیروهای ایرانی در سرکوب‌های سوریه و کمک‌های تسلیحاتی ایرانی از جمله این اتهامات بوده است.

در این میان شاید بارها ادعا شده است که گروهک های مسلح سوری موفق به کشف و دستگیری ایرانیان در آشوب شده و کارت هایی نیز از این اشخاص منتشر کرده است.

در این میان برخی از فعالان سایبری سوری، عکسی از یکی از این کارتها که ادعا می‌شود برای ایرانیان عضو سپاه است را منتشر کرده است. جالب اینجاست که این کارت متعلق به سردار شهید حاج احمد کاظمی است که در سال ۸۴ در سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید. این عکس به خوبی جعلی بودن ادعای این چنینی علیه ایران را در رابطه با امور سوریه را نشان می‌دهد.

طرح گرافیکی بک گراند بسیار زیبا از شهید حاج احمد کاظمی و سردار جعفری تحت عنوان سپاه عشق

تصویر زیر توسط تارنمای شیعه والپیپر طراحی شده است . جهت مشاهده تصویر در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید .

\"سپاه

ابعاد :2880 × 1620

کیفیت : عالی

منبع : شیعه والپیپر و گردان 188

تدابیر نظامی شهید حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی 8

احمد يك قله بود

 ما تا اين روزي كه احمد شهيد شد، نمي دانستيم كه احمد اين قدر مجروح شده، والله يك بار احمد نگفت كه تركش به سرم خورده، به صورتم خورده، يك بار نيامد بگويد كه مجروح شدم. من كه نزديك ترين فرد به احمد بودم، نمي دانستم احمد اين قدر زخمي شده، هيچ وقت نگفت، خدا شاهد است هيچ وقت بر زبان جاري نكرد. احمد خيلي خصلت ها داشت، هميشه از بريدگي از دنيا مي گفت واقعا انسان عجيبي بود يعني هر چه آدم از او فاصله مي گيرد، احساس مي كند كه احمد يك قله اي بود، واقعا يك قله اي بود، متفاوت بود، خيلي فضيلت داشت، براي همين مي گويم احمد واقعا خلاصه اي از شخصيت امام خميني (ره) بود در ابعاد مختلفي.

احمد درهمه ي عمليات ها واقعا يك نقشي داشت كه روي تمام محورهاي ديگر تاثير مثبت مي گذاشت و اين لطف خداست كه شامل بعضي ها مي شود.

به هر حال عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر تاريخي است كه در ذهن مردم تا ابد مي ماند. ممكن است فتح المبين از ذهنشان برود، شكست حصر آبادان برود، حتي فتح فاو، حتي والفجر 10 ولي خرمشهر فراموش شدني نيست. اما اين چطور بود كه ما قرعه هم نزديم بين اين بيست نفر فرمانده لشكر، ولي اوضاع كل عمليات در آخر اين طور رقم خورد كه حسين و احمد رفتند در شهر، يعني در حقيقت كليد فتح اين شهر را خدا به احمد و حسين داد و اين دو فاتح خرمشهر بودند. يعني ما دو نفر فرمانده لشكر داشتيم كه رفتند در خرمشهر و آن هم همين دو نفر بودند. حالا چطور شد اين وضعيت عمليات كه در پايان عمليات اين دو تا فرمانده بايد بروند در اين شهر تا ابد خواهند ماند كه اين دو بزگوار فاتح خرمشهر بودند يكي احمد يكي حسين. تا زماني كه حسين زنده بود هرگز نگفت و تا زماني كه احمد هم زنده بود هرگز بيان نكرد. هيچ وقت ديگران كه از او تعريف كردند ما نشنيديم و خودش هم هيچ وقت چيزي از خودش نگفت. مثلا بگويد در خرمشهر من بودم كه اين كار را كردم! هرگز!

تدابیر نظامی شهید حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی 7

ادب و راز نگه داري احمد

 خصوصيت بعدي احمد شجاعت و جسارت او بود كه هر چند در جنگ عموميت داشت، لكن احمد در حد اعلاي آن قرار داشت. اما بعد از جنگ دو تا مشخصه احمد كه به نظر من اينها خيلي از مشخصه هاي معنوي احمد را رشد، دادند، يكي ادب احمد بود و ديگري راز نگهداري او بود. من خيلي كم در جمع ها مي ديدم كه كسي چنين خصلت هايي داشته باشد. براي فرمانده نظامي چنين خصلتي سخت است و اينكه مي گويم احمد خلاصه اي از امام بود واقعا اين طوري بود. حالا به آقا رشيد هم عرض كردم، فرماندهان ما در جنگ به ويژه آنها كه شهيد شدند، نفوذشان خيلي زياد بود، درجه هم نداشتند، هيچ كس هم نيامد بگويد كه من از احمد كاظمي يا از فلاني حمايت مي كنم.

شما نگاه بكنيد اگر حسين خرازي پيراهنش روي شلوار بود، 99 درصد از لشكر امام حسين(ع) پيراهنشان روي شلوارشان بود.تن صداي حسين، ذكر حسين، راه رفتن حسين را تقليد مي كردند، احمد هم همين طور. از اينها تقليد مي كردند. واقعا الگو و نمونه بودند و تاثير زيادي بر ديگران داشتند.

ادب احمد فوق العاده بود، اين ادب احمد به نظر من شاه كليد همه چيز بود و به خيلي چيزها رشد داد. نمونه اي از تواضع احمد اين بود كه در مراسم هاي مختلف مثلا در هفته جنگ كه فرماندهان را دعوت مي كنند يا يك روز ستاد كل دعوت مي كند. به جلسه اي، ترتيب چيدن صندلي ها به نسبت درجه و رتبه و جايگاه است و هر كس جاي مشخصي دارد. يكي از علت هايي كه من امنتناع داشتم از شركت در مراسم ها به خاطر اخلاق و برخورد متواضعانه ي احمد بود، يك معركه اي داشتيم در جايگاه، احمد همه را به هم مي ريخت و جابه جا مي كرد تا خودش آخر بايستند، امكان نداشت كه اين جوري نباشد. يك روز به آقا رحيم گفتم كه شما فكر مي كنيد كه ما به احمد خط مي دهيم؟ احمد را ما نمي شناسيم؟ احمدي كه در جنگ وقتي تصميم مي گرفت كه بگويد نه، همه مي گفتند حريف احمد نمي شويم آن وقت اين ادب احمد است؛مسافرت مي خواستيم برويم اگر سه تا ماشين بوديم، اينقدر مي ايستاد تا ماشين ها جلو بروند و او آخرين ماشين باشد. حتي در تردد، ادب او فوق العاده بود، شما بگرديد در بين دوستان احمد، كسي را پيدا نمي كنيد كه احمد بدگويي او را بگويد و غيبت كسي را بكند.اگر مخالفت داشت كوتاه يك چيزي مي گفت و زياد به اين موضوع نمي پرداخت. همه را بر خودش ترجيح مي داد.البته ممكن است كسي احمد كاظمي را در جنگ ديده باشد و از نزديك با او آشنا نباشد و بگويد احمد يك آدم لجبازي است، اما او اينجوري نبود و اين قضاوت صحيحي نيست.

و اما درباره راز نگهداري احمد. چند نفر ما مي دانيم كه در لشكر نجف كه بينانگذارش احمد كاظمي بود آمدند سخنراني كردند، گفتند احمد كاظمي اين است، احمد كاظمي آن است، چند نفرمان اينها را مي دانيم، چند نفرمان مي دانيم احمد به خاطر دفاع از ولايت همه سرمايه هايش را دچار مشكل كرد.چند نفرمان اين را مي دانيم؟ چند جا اين را گفت؟ و خيلي اتفاق هاي ديگر.

تدابیر نظامی شهید حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی 6

 احمد براي همه چيز انضباط درست كرده بود

خصوصيت ديگر، انضباط احمد بود، اين انضباط را در كلان كه مقررات بود، شماه نگاه كنيد به زماني كه احمد در نيروي هوايي بود مي بينيد براي همه چيز انضباط را تعريف كرده است. هر جا كه مي روي آرايش دارد. شما در نيروي هوايي يك جاي مخروبه پيدا نمي كنيد. در پادگاني كه حضور مي يافت به آن انضباط مي داد ولو اينكه يك ساختمان قديمي و تخريبي بود اما به آن ساختار و سازمان مي داد و اين كار را مي كرد.

ميدان صبحگاهش بهترين ميدان صبحگاه است، مقبره اي كه براي شهدا درست كرده، زيباترين مقبره است. هر كاري كه انجام مي دهد و به هر پايگاه اش كه مي رويد همين طور است. پايگاه نيروي هوايي ما چند سال از آن مي گذرد؟ 50 سال مي گذرد، برويد نگاه كنيد، اين هم از پايگاه درست كردن احمد، بهترين پايگاه با همين امكاناتي كه داشته است. در زمان جنگ، خط احمد كاظمي تميزترين خط بود خاكريز آن بيشترين ارتفاع را داشت، غذاي آن بهترين غذا بود، انضباط در همه جا به چشم مي خورد، در آرايش سنگرها، در چيدن سلاح ها، و …شما در خاطرات آقا نگاه مي كنيد، مي گويند وقتي كه از لشكر نجف بازديد كردم، اولين لشكري كه براي تانك ها چك ليست نوشته بود احمد كاظمي بود. براي همه كس و همه چيز برنامه داشت و يك انضباط خاصي در تمام كارهايش حاكم بود، نه اينكه انضباط خشك داشت، نه. همه چيز دقيق سرجاي خودش بود و هزينه اي كه انجام مي داد هزينه درستي بود.