تدابیر نظامی شهید حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی 4

تدابير احمد در نيروي هوايي سپاه

نكته ديگر دورانديشي احمد بود، اين دورانديشي در اواخر جنگ و بعد از جنگ بيشتر آشكار شد. شما ببينيد مديريت الان احمد هم دقيقا مثل زمان جنگ بود. زمان جنگ آقا محسن و شوراي فرماندهي مي نشستند منطقه عمليات را انتخاب مي كردند اما طراحي عمليات كه چگونه از منطقه استفاده شود ديگر كار احمد و بقيه بود .احمد از مديريت بهره گيري مي كرد و براي اين موضوع دورانديشي مي كرد. يعني وقتي كه در نيروي هوايي بود، احساس مي كرد كه ما حتما روزي درگير چنين وضعيتي مي شويم، با يك جايي درگير يك جنگي مي شويم فراتر از جنگ ايران و عراق.

شما وقتي نيروي هوايي مي رويد، مي بينيد كه احمد نوع توجه اش به سيستم موشكي سپاه است. نقش آقاي شمخاني را نمي خواهم كم كنم اما كسي كه سيستم قدرت دفاعي را تكان داد احمد بود. آقا رشيد مي دانند، براي موشك شهاب 3 با بردهاي گوناگون شبانه روز وقت گذاشت و در موضوعات ديگر، جلوي ايشان را گرفتند و گرنه در موارد ديگر مثلا در هلي كوپتري، احمد اصرار مي كرد كه يك سيستم هلي كوپتري جديدي را وارد كند كه بن بست هاي آن زمان را بشكند، اصرار مي كرد روي يك هواپيماي كم پرواز با برد كم اما موثر براي جبهه، يعني در آن زمان هم دورانديشي داشت.

يك وقتي آقا محسن، من و احمد و مرتضي را خواست در قرارگاه شهيد بروجردي براي عمليات نصر 4 در منطقه شمال غرب، ما در فاو بوديم كه قرار بود عمليات كربلاي 10 را اجرا كنيم و برويم خط 2000 را از عراقي ها بگيريم و اين جبهه را يك مقدار توسعه بدهيم همه كارها را آماده كرديم. شب آقارحيم آمد در فاو به ما گفت كه عمليات در اينجا لو رفته . اصرار كرديم كه لو نرفته، اما از تركيب ارتش عراق به اين نتيجه رسيده بودند كه عمليات لو رفته است لذا عمليات متوقف شد. من و احمد و مرتضي با هم رفتيم قرارگاه شهيد بروجردي نزد آقا محسن، احوالپرسي كرديم و آقا محسن به شوخي گفت: آنجا خوش مي گذرد! بعد گفت برويد پيش آقاي عزيزجعفري و بازديدي از جبهه بكنيد بيايد اينجا من كار دارم. ما سه نفري رفتيم در ارتفاعات قميش والاغلو و… كه لشكر عاشورا هم زير ارتفاعات الاغلو گير كرده بود، با خود گفتيم اگر شده سينه خيز در جنوب عمليات كنيم زير بار نرويم، آنجا وقتي صحنه را از نزديك ديديم، براي ما يقين شد كه نبايد زير بار اين عمليات برويم.

برگشتيم نزد آقا محسن، گفت ديديد؟ گفتيم بله. آقا محسن گفت يا مي رويد آنجا عمليات مي كنيد يا مي رويد پيش آقاي دانش يار در مريوان. هرچه گفتيم آقا محسن گفت: نه.

يكي از آن چيزهايي كه در مورد احمد مي گفتم همين والفجر 10 بود، فلش عملياتي احمد را نگاه كنيد (اشاره به نقشه منطقه) كنار \”درياچه سد دربنديخان \” آمد حلبچه را دور زد، تمام منطقه مقابل احمد، ارتفاعات ريشن، همه اينها سقوط كرد. ما هم مقابل همه يگان داشتيم، همه اينها سقوط كرد. لذا در بحث هاي ميداني و بحث هاي بعدي، احمد دورانديشي فوق العاده اي داشت.