این دو تصویر مربوط به امروز چهارشنبه 7 اسفند ماه 92 و یک روز قبل از بیست و هفتمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی است …

و مزار پاکش اینگونه آراسته قدوم عاشقانش در فرداست …

\"گلستان \"گلستان

دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد

-آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانى که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، حقوق مردم، و عزت کشور. شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مى‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونه‌ى واضحش همین ۹ دى بود که اشاره کردند؛ نمونه‌هاى دیگرى هم هست؛ ۲۲ بهمن در پیش است، دهه‌ى فجر در پیش است. مردم حضور، آمادگى، سرزندگى و نشاط خودشان را نشان داده‌اند، باز هم نشان خواهند داد. مسئولین کشور بالخصوص، باید همه‌ى تلاش خودشان را بگذارند که مشکلات را با سرپنجه‌ى تدبیر، کار مستمر، خسته نشدن، شوق و ذوق و توکل به خدا و کمک خواستن از خداوند برطرف و حل کنند. منظور فقط مشکلات سیاسى و امنیتى نیست – اینها جزئى از مشکلات است – پیشبرد اقتصاد و علم کشور، مسائل اجتماعى گوناگون هم بر عهده‌ى مسئولین است. مسئولان قواى سه‌گانه و همه‌ى مسئولان کشور وظیفه‌ى خودشان بدانند که براى این ملت کار کنند؛ کار و کار و کار، تدبیر و تدبیر و تدبیر؛ یک لحظه غفلت نکنند. ما یک حرکت خوبى داریم به سمت جلو؛ نگذارند این حرکت متوقف بشود؛ نباید این حرکت از دور بیفتد. ما داریم پیش میرویم؛ باید همین طور با این پیشرفت ادامه بدهیم، سرعت را بیشتر و همه‌جانبه‌تر کنیم، نقاط کور را هم بگیریم.

حاج احمد کاظمي آخرين فرمانده در عمليات بدر بود که قبل از شهادت آقا مهدي باکري با او صحبت کرده بود. شايد هم آقا مهدي آخرين کلماتش را با حاج احمد در ميان گذاشته بود. بعد از آن آخرين تماس بين اين دو ديگر صدايي از شهيد باکري شنيده نشده. حاج احمد که زير تصوير بر ديوار نصب شده شهيد باکري و ديگر فرماندهان شهيد نشسته و خاطره را روايت مي کند، آن قدر با حسرت حرف مي زند که با همه وجود لمس مي کني هر لحظه آرزوي رسيدن به آقا مهدي را در دل دارد. او مي گويد که آقا مهدي با چه اشتياقي در آستانه وصال معبود و معشوق هميشگي اش با او حرف مي زده. وقتي مي خواهد جملاتش را تمام کند وبگويد ديگر از آن طرف بي سيم صدايي نيامد، بغض راه گلويش را مي گيرد. احمد و مهدي خيلي با هم رفيق بودند. لشکر 8 نجف و لشگر 31 عاشورا دو بازوي توانمند سپاه اسلام بودند که اين دو، فرماندهان آن بودند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته بویژه در مواجهه ی اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم انداز سال ۹۲ را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال ۹۲ را \”سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی\” نامگذاری می‌کنیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب، متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‎الرّحمن‌الرّحیم

یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.
تبریک عرض میکنم به همه‌ی هم‌میهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همه‌ی ایرانیان در هر نقطه‌ای از جهان که هستند، و به همه‌ی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانواده‌های شهدا، جانبازان و خانواده‌هایشان، و همه‌ی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همه‌ی مسلمانان عالم، مایه‌ی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هم‌میهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همه‌ی ما لازم است.
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده‌ی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کرده‌ایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کرده‌ایم، چگونه حرکت کرده‌ایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
سال ۹۱ مثل همه‌ی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقب‌ماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوس‌ها همراه است، با فراز و نشیب‌ها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم ، خودمان را به اوجها برسانیم .
آنچه که در طول سال ۹۱ از جنبه‌ی مواجهه‌ی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنه‌ها و عرصه‌های مختلف بود؛ عمدتاً عرصه‌ی اقتصاد و عرصه‌ی سیاست بود. در عرصه‌ی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را به‌وسیله‌ی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم ان‌شاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.
در زمینه‌ی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌ها انجام گرفت که به نقشه‌های دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعه‌ی نظام و مجموعه‌ی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و ان‌شاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.
در عرصه‌ی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینه‌ی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بین‌المللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونه‌هائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.
در زمینه‌ی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمه‌ی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکم‌تر در صحنه حاضر شدند. یک نمونه‌ی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحه‌ی تحریمها بود، که نمونه و مستوره‌ای از وضعیت و روحیه‌ی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینه‌ها برای حرکتِ رو به جلو و ان‌شاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، و هم در همه‌ی زمینه‌های حیاتیِ دیگر.
سال ۹۲ برابر چشم‌انداز امیدوارانه‌ای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آینده‌ی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان ان‌شاءالله بهتر و امیدبخش‌تر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ‌ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصه‌ی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصه‌ی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی، یک مسئله‌ی بلند‌مدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمه‌ی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریل‌گذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامه‌ریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و ان‌شاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.
در زمینه‌ی امور سیاسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامه‌ریزی میکند. ان‌شاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آینده‌ی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسه‌آفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه‌ی اقتصادی و حماسه‌ی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.
به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.

و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

شهید کاظمی : خداکند همیشه در راه باشیم و اسم شهید همیشه به ما انرژی بدهد .

این مراسم روز پنج شنبه 21 دی ماه از ساعت 15:30 به همت سپاه صاحب الزمان (عج) استان اصفهان در محل خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان برگزار گردید که با حضور خانواده معظم شهدا و مردم شهید پرور اصفهان عطر و بوی خاصی یافته بود .

 حجت الاسلام حسین طیبی‌فر بعدازظهر امروز در مراسم هفتمین سالگرد عروج سردار شهید حاج احمد کاظمی و دیگر شهدای عرفه که در گلستان شهدا برگزار گردید، اظهار داشت: شهید کاظمی و دیگر یارانش، آرزوی شهادت را از سالیان پیش در دل داشتند.
وی با اشاره به سوابق درخشان شهید کاظمی تصریح کرد: شهید کاظمی قبل از انقلاب، زندان‌های رژیم شاه را درنوردید و آن‌گاه که صدای ملت مظلوم فلسطین را شنید، قدم به لبنان گذاشت.

شهید کاظمی دائما طلب شهادت می‌کرد
نماینده ولی فقیه در سپاه صاحب الزمان (عج) به حضور موثر شهید کاظمی در کردستان و نجات مردم مظلوم این منطقه از زیر چکمه‌های احزاب جنایتکار پرداخت و یادآور شد: شهید کاظمی صحنه‌های سختی را در دوران دفاع مقدس پشت سرگذاشت و به فرمان امام خمینی در شکست حصر آبادن و آزادی خرمشهر حاضر گردید.
طیبی‌فر متذکر شد: شهید کاظمی و یارانش در میادین مختلف نبرد برای مطیع امر رهبری بودن، احقاق حقوق ملت ایران و دفاع از مرزهای کشور و ارزش‌های آن ایستادگی و تلاش کردند.
وی با اشاره به حضور موثر شهید کاظمی در لشگر نجف اشرف و این‌که بیش از ۷ هزار نفر از یاران او در این لشکر به شهادت رسیدند، خاطرنشان کرد: شهید کاظمی همیشه از فراق یاران خود ابراز ناراحتی و دائما طلب شهادت می‌نمود.
دشمنان دیروز نظام کمتر از دشمنان امروز بودند
طیبی‌فر در بخش دیگر با بیان این‌ موضوع که شهید کاظمی آینده را به خوبی رصد می‌کرد و تنها به گذشته توجه نداشت، گفت: ایشان همیشه از واماندگان نظام و کسانی که در مقابل انقلاب اسلامی علامت سوال باقی می‌گذراند، سخن می‌گفت.
وی به بخشی از سخنان این شهید اشاره کرد و ادامه داد: هرچه زمان بگذرد، دشمنان نظام بیشتر و نگهبانی از انقلاب سخت‌تر خواهد شد.
طیبی‌فر با بیان این‌که امروز باید از گردنه‌های سختی عبور کرد، اظهار داشت: برای عبور از این گردنه‌ها باید نهایت تلاش و کوشش را انجام داده تا مبادا سقوط کرده و از مسیر مستقیم منحرف شویم.
وی با بیان این‌که دیروز دشمنان نظام اندک و انگشت‌شمار بودند، افزود: این درحالیست که امروز دشمنان ما در تعداد و تنوع نقشه‌های‌شان، زیاد تر شده‌اند.
واماندگان انقلاب یا معارض می‌شوند یا بی‌تفاوت
نماینده ولی فقیه در سپاه صاحب الزمان (عج) به حرکت ملخی دشمنان برای نفوذ به مغز و قلب مردم اشاره کرد و گفت: نمونه بارز این حرکت ملخی دشمن، فتنه ۸۸ در تهران و نتیجه سرمایه‌گذاری آنها از چندین سال قبل بود.
طیبی‌فر ادامه داد: اگر بصیرت نگهبان انقلاب نبود، کشور در فتنه ۸۸ تبدیل به خشکستان می‌شد.
وی به واماندگان انقلاب اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: نتیجه واماندگی از دو حالت بی‌تفاوتی نسبت به نظام و معارض شدن بیرون نیست.
طیبی‌فر با بیان این‌که بعضی از این واماندگان می‌خواهند رهبری تابع آنها باشد، عنوان کرد: رهبر همانند قطب‌نماست؛ هرکس می‌خواهد درست حرکت کند باید با قطب‌نما به جلو برود و هرکس خود را از آن دور کند، دچار انحراف در مسیر خواهد شد.
وی با بیان این‌که شهید کاظمی همیشه در کنار رهبری بود، گفت: راه ولایت، راه انقلاب، امام، ارزش‌ها، تبعیت از شهدا و پشت سر رهبری بودن است.

حجت السلام و المسلمین طیبی فر با تحلیل سخنان این شهید بزرگوار  ارتباط آن را با جامعه فعلی و فضای سیاسی کشور مرتبط کرده و در ادامه با بیان این جمله از شهید کاظمی سخنان خود را پایان دادند :

خداکند همیشه در راه باشیم و اسم شهید همیشه به ما انرژی بدهد .

مراسم هفتمین سالگرد عروج شهید حاج احمد کاظمی و دیگر شهدای عرفه بعدازظهر امروز، با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور، دکتر سید مرتضی سقاییان نژاد شهردار اصفهان و جمع دیگری از مسوولان استانی و هم‌چنین مردم شهید پرور اصفهان در خیمه گلستان شهدای این شهر برگزار گردید.

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس باشگاه «توانا»، مراسم هفتمین سالگرد شهدای عرفه شب گذشته با حضور سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، ‌سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه، سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه‌، سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه، حسین علایی‌، سردار مرتضی قربانی‌،دکتر محمدباقر قالیباف شهردار تهران، سردار اسماعیل کوثری، نماینده مجلس‌، سردار کاظمینی فرمانده سپاه تهران‌،سردار عراقی‌ جانشین نیروی زمینی سپاه‌، حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد از شاگردان مرحوم حجت‌الاسلام حاج مجتبی تهرانی‌،سردار فروتن معاون هماهنگ‌کننده نیروی زمینی سپاه و سردار عبداللهی معاون امنیتی سیاسی وزیر کشور  و اقشار مختلف مردم در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد.

در ابتدای این مراسم برشی از زندگی خصوصی و مدیریتی دوران جنگ تحمیلی همراه با پخش تصاویر در قالب نمایشنامه‌ای از شهیدان احمد کاظمی، نبی‌الله شاه‌مرادی، مرتضی بصیری، عباس کروندی، غلامرضا یزدانی، محسن اسدی، سعید مهتدی، حمید آذین‌پور، سعید سلیمانی و صفدر رشادی، شهدای عرفه، پخش شد و در ادامه مراسم حجت‌الاسلام جلال عابدی در سخنانی اظهار داشت: خداوند متعال در آیه 218 سوره بقره می‌فرماید کسانی که جهاد و هجرت در راه خدا کرده‌اند امید به رحمت خداوند داشته باشند.

وی ادامه داد: امید به خدا و رسول نقش به سزایی در زندگی افراد دارد اما در مقابل این امید امید کاذبی وجود دارد که واهی است و به گفته فرمایش حضرت علی(ع) انسان‌ها باید آرزوهای خود را کوتاه کنند و بدانند مال دنیا برای آنها هیچ کارایی ندارد.

حجت‌الاسلام عابدی به شهدای عرفه اشاره کرد و افزود: آنها به واقعه آرزوی شهدا را داشتند و ما باید به فرمایش حضرت علی(ع) یاد مرگ را در خود زنده نگه داریم، زهد‌داشته و به تاریخ نگاه کرده و از آن عبرت بگیریم.

وی در پایان خاطر نشان کرد: زندگی شهدا به ما درس امید و استقامت می‌دهد و امید داشتن شهدایی به مثل شهدای عرفه به خداوند متعال سبب پیروزی و رسیدن آنها به خالق گردید.

آیت‌‌الله‌‌ حاج‌‌آقا مجتبی تهرانی، که از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) بودند شب گذشته در سن 75 سالگی و با بیش از 30 سال کرسی دروس اسلامی در حوزه‌ علمیه‌‌ تهران دار فانی را وداع گفت.

آیت الله مجتبی تهرانی در سال 1316 ه.ش در خانواده‏ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد.

                                                                         تصاویری از مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی

پدر ایشان مرحوم آیت‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏الله‏تعالی اهتمام ویژه داشت.

\"\"

وی طبق رسم تمامی خاندان‌های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق‌العاده‌ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی‌بن‏موسی الرّضا(ع)مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته‌ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به‌سوی خود جذب می‌کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.

 

اساتید و سوابق تحصیلی

این عالم وارسته با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به‏سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت‌الله‏العظمی بروجردی،آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم‌له همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل‌الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند.

ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و به‌زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به‌اندازه‌ای بود که حضرت امام به طلبة خوش‌فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته‌جات درس بیعشان را جمع‌آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمة حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.

خصوصیات و زوایای اخلاقی استاد از زبان شاگرد وی

آشنایی با حضرت استاد

15 دی ماه سال 1361 بود که برای نخستین بار توفیق دیدار و حضور در مجلس نورانی درس اخلاق این استاد بزرگوار را پیدا کردم و الحق که «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی». در آن روزها نوجوانی بودم که مشتاقانه این جا و آن‌جا به دنبال استادی می‌گشتم تا مرا از چشمه زلال معارف قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام سیراب کند. هر کس نشانه‌ای می‌داد، بی‌درنگ می‌رفتم و می‌دیدم.

بهره‌های فراوانی هم از عزیزان متعددی بردم که وامدار و سپاس‌گزار همه آن‌ها بوده و هستم، امّا هنگامی که در آن چهارشنبه سرنوشت ساز توفیق رفیق راه شد و به محضر ایشان راه یافتم، گمشده خود را پیدا کردم و به لطف خدا از آن روز تا کنون از این نعمت بی‌بدیل بهره‌مند بودم؛ از جلسات درس اخلاق و تفسیر گرفته تا سال 1372 که افتخار درک درس خارج فقه و اصول معظم‌له نصیب من شد، و تا سال‌ها بعد که با حسن‌ظن و محبت پدرانه ایشان نعمت تمام شد و به درس‌های خصوصی هم راه پیدا کردم… حالا هم سخت چشم به راهم که این پیر میدان‌دار علم و اخلاق از بستر بیماری برخیزد و هم‌چنان به نورافشانی بپردازد. همین چند ماه وقفه‌ای هم که پیدا شد، خیلی خسارت‌بار و دردآور بوده است و مدام این غزل حافظ را زمزمه می‌کنم که:

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهـــان و آخر کار دلبــــری برگزیـده‌ام که مپرس
آن‌چنان در هوای خــاک درش مـی‌رود آب دیـــده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش سخنــــانی شنیده‌ام که مپرس
بی‌تو در کلــبه گــدایی خویش رنج‌هایی کشیـــده‌ام که مپرس

مهمترین خصوصیات ایشان

با این حال و اوضاع، و با عجله‌ای که هست نمی‌توانم تصویر درستی از خصوصیات تدریس ایشان ارائه کنم. اجمالاً عرض می‌کنم که اولاً نظم و تقید حضرت ایشان مثال زدنی است. در همه این سال‌ها که نمی‌دانم چند هزار جلسه در خدمت ایشان بوده‌ام، و خوشبختانه غالب آن‌ها را هم نوشته‌ام، حتی یک‌بار تاخیر و غیبت را به یاد ندارم. احترام زیادی برای درس و شاگردان قائل هستند. بسیار اتفاق افتاده که با تزریق آمپول و در نهایت درد و رنج خود را به درس رسانده‌اند و یا با چه مشکلاتی خود را مثلاً از مشهد شبانه به تهران رسانده‌اند تا سر وقت بر سر درس حاضر شوند. مجموعه این‌ها خاطرات درس‌آموزی می‌شود.

\"\"

ثانیاً دقت نظر معظم‌له مثال‌زدنی است. هیچ‌گاه بدون مطالعات عمیق و وسیع قبلی و بدون آمادگی در درس حاضر نمی‌شود. مطلب تکراری ندارند و از تتبع آرای بزرگان کم نمی‌گذارند. نقدهای عملی فراوان دارند، امّا هیچ‌گاه جانب حرمت دیگران را فروگذار نکرده‌اند. ثانیاً اهتمام والایی به رجال و فقه الحدیث دارند و من کمتر نظیری برای این سراغ دارم. نکته دیگری که تأکید بر آن دارند، تعمّد و همت بالا برای زنده‌نگه‌داشتن مکتب فقهی و اصولی استاد بزرگوارشان، حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه، از خود نشان داده‌اند. سخت به ایشان عشق می‌ورزند و احیاگر مکتب ایشان در حوزه تهران هستند. در این سال‌های اخیر حتی متواضعانه و کریمانه پیشنهاد مرا پذیرفتند و محور بحث خود را به تحریرالوسیله امام (ره) تغییر دادند تا شرح ناتمام آیه‌الله فاضل لنکرانی (قدس‌سره)بر این کتاب به اتمام برسد.

امیدوارم به دعای مؤمنان نیت بزرگ ایشان محقق گردد.

تاثیرگذاری اخلاقی استاد روی شاگردان و مخاطبان

همین‌ مختصر هم که از اخلاق و منش و روش تدریس ایشان عرض کردم، برای اهل فن آشکار می‌کند که چه تأثیری بر شاگردان خود داشته و دارند. مخاطب ایشان، اگر صخره صمّاء هم باشد، در برابر قطره‌قطره آب حیاتی که از فیوضات ایشان می‌بارد، تأثیر می‌پذیرد. شاگرد‌ها هم غالباً دقیق، کوشا، منظم و متخلق هستند. «غالب» هم که می گویم چون برخی از آن‌ها را نمی‌شناسم و ضمناً کار امثال من نباید به حساب ایشان نوشته شود.

\"\"

رأفت و توجه فراوانی به طلاب دارند. همین چند شب پیش و در اوج بیماری و ناراحتی، چندبار با نگرانی از پرداخت شهریه طلاب سوال می کردند و سفارش می فرمودند. به ارتقای سطح علمی شاگردان بسیار تقید دارند؛ به گونه ای که معروف است کسانی باید به درس خارج ایشان بروند که یکبار درس خارج رفته باشند! حتی برخی از بزرگان می فرمودند که ایشان در اخلاق هم درس خارج اخلاق می دهند و حق هم همین است. چندین بار به ایشان عرض کرده ام که کسانی خواهش می کنند سطح مباحث را پایین بیاورید. ایشان با لبخند و مهربانی می فرمودند: بگویید آنها سطح خود را بالا بیاورند.

اندیشه و منش استاد در زمینه اجتماعی و سیاسی

همه ابعاد وجودی استاد عظیم الشان ما ناشناخته است، اما ابعاد اجتماعی و سیاسی ایشان، جز برای اخصّ خواص، ناشناخته تر است. این خودش باب وسیعی است که انشاالله جداگانه باید راجع به آن صحبت کنیم.

\"\"

ایشان اصرار داشتند که گمنام و ناشناخته باقی بمانند و برخی اقدامات منحصر به فرد و سرنوشت ساز قبل و بعد از انقلاب دارند که کمتر کسانی مطلع هستند. اما همه اینها را به عنوان وظیفه شرعی انجام داده اند و مایل نبودند اطلاع رسانی شود.

آینده نگری و شناخت عمیق افراد و روابط آنها از خصوصیاتی است که به این اندازه در کسی ندیده ام و از کرامات و خصایص حضرت ایشان است. گاهی حوادثی را از ده سال قبل پیش بینی می کردند و هشدار می دادند. تحولات جهانی را با دقت دنبال می کنند؛ و حتی گاهی به برخی اخبار ورزشی مربوط به خارج از کشور واکنش هایی نشان می دادند که حیرت انگیز است.

فتوا و مهمتر از آن رفتار صریح ایشان در وجوب حفظ نظام و تقویت آن مشهود همگان است؛ در حالیکه از کمترین خیرخواهی و راهنمایی هم فروگذار نمی کنند و این درس بزرگی برای همه است که امیدوارم اجازه دهند موقعی مورد گفتگو قرار گیرد.

خاطره ای از استاد

می توانید حدس بزنید که انتخاب یک خاطره از ایشان چقدر برای من دشوار است. دنیایی گفتنی و ناگفتنی از این دریای فضیلت و دانش هست که به دلیل همان روحیه خاصی که گفتم اجازه نداده اند کمتر کسی از آن اطلاع پیدا کند. بالاتر اینکه بارها شده که اگر مثلا و به صورت اتفاقی از چیزی اطلاع پیدا کرده ام، مرا صدا زده و صریحاً فرموده اند: حرام است این مطلب را به کسی بگوئید.

ایشان حقیقتاً «جهانی است بنشسته در گوشه ای» و «دعای گوشه نشینان بلا بگرداند». چند شب پیش در بیمارستان به ایشان عرض کردم که همه ما و مریدان شما محتاج دعا هستیم. پزشکان هم خواسته اند که من این را به شما عرض کنم. فرمودند من همیشه همه آنها و شما را دعا می کنم و البته من هم به دعای مردم نیاز مندم. مرا همین دعاهای مردم نگهداشته است. در همان حال باز به فکر مشکلات اقتصادی مردم و گرانی ها بودند و دستور دادند که بگوئید از طرف من به نیازمندان صدقه بدهند.

مهدی کلهر برادر آیت الله تهرانی درباره آرزوی استاد آقا مجتبی تهرانی گفت: آن چیزی که در  مورد روزهای خاطر آیت الله تهرانی جلب نظر می‌کرد علاقه بی‌حدوحصر ایشان به اهل بیت بود. به طوری که در روزهای آخر زندگی لحظه ‌ای از یاد اهل بیت غافل نبودند

مهدی کلهر به نقل از خواهر آیت‌الله تهرانی میگوید: حضرت آیت الله دفعاتی به خواهرشان گفته بودند که دوست دارند در ایام اربعین به دیدار باری‌تعال بشتابند و سرور و مولای خودشان را در آن روز ملاقات کنند.

مهدی کلهر این علاقه خاص به اهل بیت را خانوادگی می ‌داند و می گوید هم آیت الله مرتضی تهرانی برادر ایشان و  هم حاج آقا عبدالعلی تهرانی پدربزرگوار خانواده در محبت و علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت زبانزد هستند.

مهدی کلهر زمان فوت آیت الله تهرانی را بین ساعت یک و دو بامداد اعلام کرد و علت آن را عوارض همان بیماری قدیمی ایشان دانست.

توصیه‌های آقا مجتبی تهرانی

«حیا» آن ودیعه الهی و غریزه انسانیه است که انسان را از اعمال زشت باز می‏دارد؛ یعنی چه قبل از عمل که انسان عمل را تصویر می‏کند و چه بعد از عمل، حیا نقش بازدارندگی دارد. به این معنا که روح وقتی با یک عمل زشت روبرو می‏شود و وقتی که عمل زشت را تصویر می‎کند، منفعل و منکسر می‎شود و همین حالت موجب بازدارندگی او است و بعد از عمل هم، این حالت بازدارندگی نسبت به تکرار آن عمل زشت پیدا می‎شود.

حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی «حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه» می‏باشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من اولیاء الله» است. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است، یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن.

\"\"

در باب «حیاء من الله» ما یک بحث معرفتی داریم و یک بحث تربیتی. در مورد بحث تربیتی، ما روایات متعددی داریم که «حیا من الله» را در روابط گوناگون مطرح می‎فرمایند. یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد.

۱. خدا می‏ بیند!

یک دسته از روایات هست که «اصل ناظر بودن خداوند» را مطرح می‎کنند. انسان در «حیاء من الخلق» از این شرمش می‎آید که عمل زشت را در دیدگاه غیر انجام دهد. حالا اگر یک ذره معرفتش بالاتر باشد، در دیدگاه فرشتگانی که او را می‎بینند و اعمالش را ثبت و ضبط می‎کنند، نیز حیا می‎کند. دسته اول روایات، «حیا من الله» را در همین رابطه مطرح می‎کنند که خداوند به اعمال تو ناظر است، تو در دیدگاه خدا هستی، این کار را که می‎کنی باید از خدا شرمت بیاید.

از خدا خجالت بکش و معصیت نکن!

حالا من به عنوان نمونه چند روایت می‎خوانم که بعضی‎هایشان هم اشاره به آیات قرآن دارد. روایت اول از حضرت زین‎العابدین(ص) است که می‎فرماید: «خف الله عز و جل لقدرته علیک» از خدا بیم داشته باش، چون او بر تو توانا است. این‎طور نیست که بتوانی از چنگ خدا فرار کنی، خجالت بکش و معصیت نکن. خیال نکن می‎توانی از عذابی که وعده‎ کرده است فرار کنی. بعد دارد «و استح منه لقربه منک» از خدا خجالت بکش، چون به تو نزدیک است. این روایت اشاره به همین معنا است که خدا ناظر است.

تو مرا نمی‌‏بینی ولی من!

در آیه شریفه هم می‎فرماید «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى‏» در آیات دیگری هم اشاره به قُرب و نزدیکی دارد، مثلا می‎فرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَری» یا «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ» شماها نمی‎بینید ولی ما به او نزدیک‏‌تر از شما هستیم. تو کور هستی و چشم باطنت کور است و مرا نمی‎بینی ولی من که می‎بینم که چه کار داری می‎کنی.

گریه شدید محبوب‏‌ترین بنده خدا

در سوره یونس در آیه‎ای هست «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً» هیچ ‎کاری نیست که شما انجام دهید مگر اینکه ما آن را می‎بینیم. کارهایتان در مرئی و منظر ما است و ما داریم می‎بینیم. من نمی‎خواهم بحث تفسیری کنم، ولی این را بگویم که «عمل» در اینجا اطلاق دارد، یعنی هم اعمال درونی‎ات را می‎گیرد و هم اعمال بیرونی‎ات را می‎گیرد. من بعد می‎رسم که شهود خدا هم سرّ انسان را در بر می‎گیرد و هم علن او را می‎گیرد. هرچه را که او انجام دهد، خدا می‏‌بیند. «ما من عملٍ» استثنا ندارد. همه را می‎گیرد.

در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان رسول‎الله(ص) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا» پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه می‎رسید، به شدت گریه می‎کرد. این آیه خودش خیلی روشن است. اینها یک دسته از روایت در باب «حیاء من الله» است که عرض کردم به آیات هم اشاره دارد و جنبه‎های اعتقادی دارد و هم ریشه‎های ایمانی و درونی دارد.

۲. خدا سِرّ و عَلَنت را می‏‌بیند!

یک دسته دیگر روایاتی هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره می‎کند که من هم الآن به آن اشاره کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه نکنید! روایت از امام هفتم(علیه‎السلام) است «فَاسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ فِی سَرَائِرِکُمْ کَمَا تَسْتَحْیُونَ مِنَ النَّاسِ فِی عَلَانِیَتِکُم‏» خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید، همان‎طور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمی‏کنید، در برابر خدا هم همین‏طور باشید.

«بزرگی ناظر» و «همراهی او» دلیل حیا

یک دسته‎ای از روایات هم در باب «حیاء من الله تعالی» اینها هستند که من دسته‎بندی‏ کردم. اینها خودشان دو جهت دارند که بحثش مفصّل است؛ یک، در ارتباط با جایگاه خدا نزد انسان است و دو، در ارتباط با نحوه برخورد خدا با انسان است. ما در باب اعمال میان انسان‏ها فرق می‎گذاریم «حیاء من الخلق» متناسب با افراد مختلف است. من تعبیر ساده می‏کنم و سطح مطلب را پایین می‏آورم؛ مثلاً ما از بعضی‎ها به خاطر جایگاهشان، خیلی شرم نمی‏ کنیم. چون جایگاه زیاد مهمّی برایشان نمی‎بینیم.

مثلاً می‏گوییم فلانی خودمانی است. حالا چون جلوی او رو در بایستی نداریم، ـ‎نعوذ بالله‎ـ چه بسا کارهایی انجام دهیم که درست نبوده و حاضر نیستیم جلوی همه آن کارها را انجام دهیم و اگر شخص بزرگی حاضر باشد که ما با او رو در بایستی داشته باشیم این کار را نمی‎کنم. اینها همه‎اش مربوط به حیاء بوده و نسبت به ناظر است.

امّا در مورد دیگر حیاء به خاطر جایگاه نیست بلکه به خاطر برخورد با او است. مثلاً کسی که تنها گاهی اوقات چشممان به هم می‎افتد و او را می‎بینیم، با کسی که هر روز و هر شب با او برخورد می‎کنیم، چشم‎مان در چشمش می‎افتد، فرق دارد. آدم از این فرد خجالت می‎کشد. در مورد اوّلی شاید بگوییم: فلانی رفت دنبال کارش! شاید کلاه‎مان هم پیش او نیافتد و دیگر همدیگر را نبینیم و … امّا کسی که همیشه همراه آدم است، فرق می‏کند و انسان از او شرم می‏کند. ما میان این دو نفر فرق می‎گذاریم.

نحوه حیاء از خداوند

در بخشی از روایاتِ ما این مسأله مطرح است که حیای بندگان از خداوند، هم از نظر جایگاه و هم از نظر برخورد، از این سنخ باشد. یعنی مانند جایگاه کسانی که پیش شما شایستگی دارند، نه کسانی که ـ‎نعوذ بالله‎ـ سطحشان خیلی پایین است. نگاهتان به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این‎گونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می‎شویم، خودمان را جمع و جور می‎کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!

حال اگر فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی مراقبت بیشتر می‏شود. آدم از او شرم می‎کند که عمل بدی در مرئَی و منظر او کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) : اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْیَاءَکَ مِنْ صَالِحِی جِیرَانِک‏» حضرت دو کلمه را کنار هم گذاشته است که اوّلی به یک مطلب اشاره داشته و دومی هم مطلب دیگری را بیان می‏کند. ایشان می‏فرماید: از خدا خجالت بکش، همانطور که از همسایه‎ای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت می‏کشی!

گاهی انسان همسایه‎ای دارد که ‎ـ‎نعوذ بالله‎ـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و شایسته‎ای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز و هر شب، چشمم به چشمش می‎افتد، انسان چگونه از او حیاء می‏کند!؟

حضرت چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم. همان‎طور که از همسایه شایسته‎ات خجالت می‎کشی و جلوی روی او هر کاری را انجام نمی‎دهی، از خدا هم خجالت بکش! البته این‎طور نیست که حضرت فقط بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همین‎طور گام به گام پیش می‎روم.

بالاترین نوع حیا

دسته‎ای از روایات نقش ارزشیِ «حیاء من الله» را بیان می‎کنند که آنها را بعداً می‎گویم، چون یک بحث مستقل در این رابطه ـ‏ان‏شاءالله‏ـ خواهم داشت. یک تقسیم‎بندی راجع به همین مسأله ارزشی است که مثلاً از علی(علیه‎السلام) هست که «أفضل الحیاء استحیاؤک من الله‏» با فضیلت‎ترین حیاها حیای از خداوند است. چرایش را بعداً می‏ گویم.

اثر حیای از خداوند

یک دسته‎ از روایات هست که اثر مترتّب بر «حیاء من الله» را بیان می‏کند. روایت از علی(علیه‎السلام) است که فرمودند: «الحیاء من الله یمحو کثیراً من الخطایا» این هم توضیح می‎خواهد که من بعداً توضیح می‏دهم. من الآن خواستم فقط دسته‎بندی روایات را بگویم.

حق حیاء از خداوند

اینها مقدمه بود برای مطلبی که در آخر جلسه گذشته مطرح کردم. حالا سراغ بحث خودم می‎آیم که ما در روایات متعدّده داریم که «استحیوا من الله حق الحیاء»این روایت از پیغمبر اکرم است که از خداوند آنگونه که حق حیاء است، حیاء کنید! حق حیاء از خدا یعنی چه؟

در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاء» یا روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که به ابی‎ذر فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این بود که «وَ اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»همچنین روایت دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ کلکم یحب أن یدخل الجنة؟ قالوا: نعم یا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در روایت ابی‎ذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق الحیاء»در همه این روایت‏ها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟

من این مقدّمات را گفتم تا بفهمید که حق حیاء یعنی چه. حالا دقت کنید که حق حیا، آن‎طور که سزاوار است، با آن مقدّماتی که گفتم یعنی چه. ما الآن مورد به مورد پیش می‎رویم.

خداوند، ناظری که هیچ چیز از او پوشیده نیست!

یک؛ خداوند ناظری است که جدا نشدنی است؛ یعنی هیچ‏گاه از من جدا نمی‎شود. او نزدیکی به من است که نزدیک‎تر از او نیست. بزرگی است که بزرگ‎تر از او نیست. مطّلعی بر من است که مطّلع‎تر از او نیست. به تمام شراشر وجود من احاطه دارد؛ از درون و بیرون. مطلعی است که سرّ و علن برای او معنا ندارد.

بعداً ان‏شاءالله می‎رسم که در یک تقسیم‎بندی نسبت به خود اعمال، ما یک قبائح عقلیّه داریم، یک قبائح شرعیّه داریم و یک قبائح عرفیّه متشرعه داریم. اینها سه چیز جدا است. قبایح عقلیّه مربوط به عقل عملی است، شرعیّه مربوط به احکام شرعی است و عرفیّۀ متشرعه مربوط به افراد متدیّن است که آنها این کار را زشت می‎دانند.

حق حیاء یعنی حیاء از تمام زشتی‏‌ها

حق حیاء این است که انسان در هر سه رابطه از خدا خجالت بکشد. چه عملت قُبح عقلی داشته باشد، چه قُبح شرعی داشته باشد، چه قُبح عرفی در محیط متشرعه داشته باشد و بالأخره حق حیاء این‎طور است که اگر بخواهیم به طور مطلق بگوییم نسبت به «جمیع قبائح» است.

خود ما همین‎طوری هستیم که با این مقدّماتی که من گفتم باید این‏طور از خداوند حیاء داشته باشیم. نتیجه این مقدّمات همین می‎شود. من مطلبی را از خودم تحمیل نکردم. عمده این است که باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر خلاف حیاء است.

انسان باحیاء حتی «فکر گناه» هم نمی‏‌کند!

از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. آیه‏‌اش را خواندم. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود می‎کنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت می‏کنم اینها را گفتم.

تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این حرف من نیست، کلام الله است. من از خودم نگفتم، آیات قرآن این چنین می‏گوید و قابل انکار هم نیست. تازه من گفتم که بحث معرفتی نکردم. آن خودش بحث دیگری است که در جای خودش می‏گوییم درجاتی دارد و… بحث ما خیلی عرفی بود. یک بحث تربیتی و عرفی کردم که همه متوجّه شوند.

این که روایات متعدّده می‏فرماید: از خدا خجالت بکشید آن‎طور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یک‎طور خجالت کشیدن است. آن‎طور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد.

«استحیوا من الله حق الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند! ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبه‎های شخصی و چه عمومی! من همه اینها را در جلسه گذشته گفتم. «استحیوا من الله حق الحیاء»

***

پیام تسلیت رهبر انقلاب

رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله مجتبی تهرانی پیام تسلیتی بدین شرح صادر کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم

با تأسف و تأثر فراوان، خبر درگذشت عالم عامل ربّانی، مرحوم آیت الله آقای حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه را دریافت كردم.

این حادثه ناگوار، ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه و روحانیت و جامعه‌ی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است كه از مجالس پر فیض و درس‌های سازنده‌ی این معلم اخلاق بهره می‌بردند.

اینجانب تسلیت صمیمانه‌ی خود را به آن بیت شریف و بازماندگان، بویژه اخوی بزرگوار و نیز به همسر مكرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان این بیت شریف تقدیم داشته، علوّ درجات آن فقید سعید را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.

سیّد علی خامنه‌ای
۱۳ / دی ماه/ ۱۳۹۱

منبع :مشرق نیوز

9 دی تنها یک روز نیست.
9 دی فقط یک اتفاق نیست.

9 دی یک تاریخ است به وسعت قلب‌های یک ملت.

9 دی یک شور است، برخواسته از شعور.

9 دی روزیست که نشان داد ماجراهای کوفه، از علی تا مسلم بن عقیل و پیمان‌شکنانش برای مردم این سرزمین تکرار نخواهد شد.

9 دی نشان داد که ولایتمداری یعنی چه.

و 9 دی روزیست که در تاریخ ماندگار شد.
برای همیشه،
برای افتخار همه‌ی نسل‌ها.

منبع : بچه های قلم

قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) سپاه از شهادت 4 تن از پاسداران انقلاب اسلامی در سانحه هوایی بالگرد در منطقه شمال‌غرب کشور خبر داد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روابط عمومی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: صبح امروز (شنبه) یک فروند بالگرد متعلق به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در حین انجام مأموریت در منطقه مرزی سردشت، در آستانه فرود، به علت نقص فنی دچار سانحه شد.

این اطلاعیه افزوده است: در این سانحه تعداد 3 تن از کادر پروازی همراه با یکی از پاسداران قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به شهادت رسیدند.

در پایان این اطلاعیه، شهادت شهدای والامقام این سانحه به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج)، مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا و خانواده معزز شهدا تبریک و تسلیت گفته شده است.

 

 اجرای طرح ختم قرآن توسط قافله شهدا

بعد از اینکه پارسال و تو ماه مبارک طرح 120 حزب قرآن، 120 شهید (+) رو شروع کردیم و شکر خدا استقبال گسترده و خاصی از اون طرح شد؛ به نحوی که در طول ماه رمضان بیش از 860 نفر در این طرح شرکت کردند و نام هفت ختم قرآن کریم به روح گرانقدر 860 شهید بزرگوار اهدا شد، تصمیم گرفتیم که این طرح نورانی رو امسال هم ادامه بدیم و ماه رمضان امسالمون رو هم با نام و یاد شهدا گره و پیوند بزنیم و ازشون مدد بگیریم.
همونطور که سال گذشته هم توضیح دادیم تو این طرح، هر کس یه حزب که حدودا 4 یا 5 صفحه از قرآن میشه رو به دلخواه انتخاب میکنه و نام یه شهیدی رو که دوست داره ختم قرآن به اون شهید اهدا بشه رو اینجا اعلام می کنه و ما هم جلوی حزب انتخاب شده ش اسم ایشون و شهیدشون رو می نویسیم. هر کدام از شرکت کنندگان در این طرح تو طول ماه مبارک فرصت دارند که این حزب انتخابیشون رو تلاوت کنن.
فقط یادتون باشه موقع قرائت به نیت شهدای گمنام و تمامی این 120 شهیدی که اسمشون به مرور اینجا رو مزین میکنه تلاوت کنین. با این کار ختم قرآنمون مزین به نام 120 شهید والا مقام میشه.
تذکرات:
1- شماره حزب ها و شروع و پایانشون رو می تونین از تو این جدول پیدا و انتخاب کنین. فایل پی دی اف  و بصورت عکس
2- اگه اسم شهیدی قبلا انتخاب شده یه شهید دیگه رو انتخاب کنین و اسامی تکراری انتخاب نکنین. (می تونه از بستگان یا آشنایانتون هم باشه.)
3- حتما تا پایان ماه مبارک حزب یا حزب های انتخاب شده رو تلاوت کنین.
4- اگه دوست داشتین می تونین صلوات یا مستحبات دیگه رو هم نثار روح شهدا اهدا کنین.
5- اگه اسم شهیدی به ذهنتون نمی رسه میتونین از اسامی شهدای پارسال (+)هم استفاده کنین. (البته به شرطی که امسال کسی اونو انتخاب نکرده باشه)
6- امسال دو تا تغییر نسبت به طرح سال گذشته داریم. اولش اینه که چون مسلما با معنی و تدبر خوندن اون چند صفحه، ارواح شهدا رو بیشتر از ما خوشحال نگه می داره، می تونین تو این صفحه، نکات کلیدی تفسیری حزب مورد نظرتون مشاهده و مطالعه کنین تا در کنار ختم قرآن، تدبر و تفکر در آیات الهی رو هم داشته باشیم.
7- دومین تغییر هم اینه که اگه دوست دارین و امکانش هست مطلبی (گزیده وصیتنامه، خاطره و یا شعر) از شهید مورد نظرتون رو تو این قسمت برامون ارسال کنید تا ذیل همین ختم قرآن، اون مطالب هم اضافه بشه که هم بانک اطلاعاتی – پیامکی از شهدا برا همه ایجاد شده و هم شناختمون نسبت به همه ی شهدا بیش از پیش بشه.
8- به دوستان دیگه (وبلاگ نویسان محیط های دیگه و حتی خارج از نت) هم این طرح رو تبلیغ کنین تا شاید ختمهای بیشتری تشکیل بشه. اگر لوگوی طرح رو تو وبلاگتون گذاشتید به ما اعلام کنین تا اسمتون به عنوان حامیان معنوی طرح تو همین جا اعلام بشه. کد لوگوی طرح جهت درج در وبلاگ
9- منتظر نظراتتون هستیم.

ادامه مطلب …