برخی از فعالان سایبری سوری، عکسی از کارت‌های ادعایی که مخالفان مسلح در سوریه آن را مدرکی دال بر عضویت ایرانیان غیرنظامی در سپاه تلقی می‌کنند را منتشر کرده است؛ این کارت متعلق به سردار شهید حاج احمد کاظمی است که در سال 1384 به شهادت رسید.

\"\"

موج تبلیغات غرض ورزانه علیه ایران از سوی مخالفان وابسته سوریه و تروریست های مسلح که از سوی رسانه های وابسته به محور غربی-عربی همچون الجزیره، العربیه و فرانس ۲۴ حمایت می شوند، از آغاز این اغتشاشات جزو  آیتم های خبری روزانه بوده است.

دستگیری تک تیراندازان ایرانی، حضور نیروهای ایرانی در سرکوب‌های سوریه و کمک‌های تسلیحاتی ایرانی از جمله این اتهامات بوده است.

در این میان شاید بارها ادعا شده است که گروهک های مسلح سوری موفق به کشف و دستگیری ایرانیان در آشوب شده و کارت هایی نیز از این اشخاص منتشر کرده است.

در این میان برخی از فعالان سایبری سوری، عکسی از یکی از این کارتها که ادعا می‌شود برای ایرانیان عضو سپاه است را منتشر کرده است. جالب اینجاست که این کارت متعلق به سردار شهید حاج احمد کاظمی است که در سال ۸۴ در سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید. این عکس به خوبی جعلی بودن ادعای این چنینی علیه ایران را در رابطه با امور سوریه را نشان می‌دهد.

دلنوشته ای از دفتر چهل برگ :

عصری خاطره ای در باره ی سردار شهید حاج احمد کاظمی خوندم و  ذیل مطلب نظری در مورد شهید کاظمی عزیز گذاشتم؛حیفم اومد که در این ایام مقدس اسمی از این شهیدِ عزیز به پاسِ جوانمردی و  مخلص بودن و خاکی بودنشان نبرم.

ملت ما با نامِ شهید حاج احمد کاظمی آشنایی دارند؛ بعضی ها از همرزمانِ ایشان بوده اند و بعضی ها  هم از طریق صدا و سیما و فضای مجازی و رسانه های مکتوب  با ایشان آشنا شده اند.بنده جزءِ دسته ی دوم هستم که بعد از شهادت با بخش هایی از شخصیتِ دل نشینِ ایشان آشنایی پیدا کرده ام.

در بسیاری از ویدئوها و کلیپ هایی که بنده از سخنرانی های این سردارِ غیور در جمع فرماندهانِ سپاه پاسداران  دیده ام، ایشان با چشمی گریان و ملتمسانه از خداوند متعال درخواست پیوستن به دوستان شهیدشان را دارند و اینجاست که انسان پی به عمق این حقیقت می برد که خداوند به دعاهای خالصانه خیلی زود جواب می دهد.

    یکی دیگر از شاخصه های حاج احمد کاظمی می توان به رابطه ای خوب و صمیمی با سایر درجه داران و کارکنان سپاه مخصوصا سربازان اشاره کرد طوریکه در بازدیدهای ایشان از پادگان ها نتنها از مراسم هایِ خشکِ نظامی به آن شدتی که مرسوم است خبری نیست بلکه فضا کاملا دوستانه است و شهید کاظمی عزیز همچون برادر بزگتر با سربازان خوش و بش می کنند و پای صحبت ها و درد و دل های سربازان می نشیند و به یکباره صدای خنده فرمانده و سرباز به گوش می رسد.

     این دو بخشِ کوتاه اما بسیار مهم و آموزنده که از نظرتان گذشت بخش هایی از منشِ زندگی این شهیدِ عزیز است؛ان شاالله همه ی ما با مطالعه ی زندگی شهدایمان و تفکر در منششان بتوانیم در این دنیای پر هیاهو بهترین راهِ سعادت و کمال را که همان راهِ ائمه معصومین(ع) و شهدایِ سرافراز می باشد پیدا کنیم که به نیکی حضرت امام خمینی(ره) فرمودند:شهدا شمع محفل بشریتند.

منبع : http://daftare40barg.persianblog.ir

به نقل از راهی بسوی اسمان وبلاگ برگزیده جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت

در یک سپیده نزدیک به ظهر، پیش از طلوع آفتاب راه افتادیم. تا شلمچه، سرزمین عشق، راهی نبود. همچون عاشقان اباعبدالله، پیشانی بندهای سبز و سرخ بر پیشانی‌‌مان بستیم. آنجا هم گوشه‌‌ای از کربلاست. کربلای شلمچه، کربلای عاشقان حسین.

جاده‌ها را یکی پس از دیگری پیمودیم. وارد جاده پررمز و راز شلمچه شدیم. جاده‌ی مطهر به خون که اکنون می‌بایست با وضو وارد آن شویم، چرا که گوشه گوشه این خاک به خون شهدا مطهر است. به سرزمین شلمچه رسیدیم، پا را که بر خاک شلمچه می‌گذاری، آرام و قرار از کفت می‌رود، پاها لرزش عجیبی پیدا می‌کند، از درون می‌لرزی و سست و بی‌حال بر خاک خون گرفته می‌افتی.

اشتیاق زیارت آنجا دلهامان را بی‌تاب می‌کند. به یاد غربت حسین می‌افتیم و تنهائی زینب. وقتی از دور، زیارتگاه عاشقان شلمچه را می‌بینی، دیگر اشک مجالت نمی‌دهد. مگر نه این است که کربلا صحنه شکستن دال است؟ پس کدام دل است که با دیدن این صحنه‌ها نشکند؟ کدام چشم است که نبارد؟ کدام شانه است که نلرزد؟

آن روز بقیة‌الله با ما همنوائی می‌کرد. همه با هم مهدی را فریاد می‌کردیم:« بیا یابن الحسن دورت بگردم /   بیا تا دست خالی بر نگردم / بیا مهدی که ما یار تو هستیم / بسیجی‌ها و انصار تو هستیم.

لحظه‌ای از گروه جدا و به گوشه‌ای در دور دست خیره می شوم، به نخلهای سرسوخته شلمچه، ‌به روزهای جنگ باز می‌گردم… به روزهای خون و شهادت.

آنروز شلمچه سرزمین خون بود، آنروز با خون هم آغوش بود. صدای الله اکبر در صحرا طنین انداز شده،‌ گوشه گوشه آن را خون گرفته،‌ عاشقان اباعبدالله،  یا زهرا گویان به مصاف تیربار دشمن می‌روند و حماسه می‌آفرینند و عاشقانه و غریبانه بر خاک گرم و سوزان شلمچه می‌افتند و روح سبکبالشان عاری از هرگونه وابستگی و آلودگی به آسمانها پرواز می‌کند. آنجاست که می‌بینی عشق با عاشق دلداده  چه‌ها می‌کند!

امروز در این سرزمین مقدس با که هستیم؟ اینان که اشک می‌ریزند، ‌کیانند؟ اینان را باید دوباره شناخت، جگر گوشه‌های آفتاب و نوادگان عشق را اینان گمان می‌کنند از قافله عقب افتاده‌اند…

همه رفتند و تنها مانده‌ام من زکاروان عشق،‌ جامانده‌ام من، اما آیا این چنین است؟ اینان چون مجنون از لیلی بازمانده‌اند؟ اگر چنین باشد بالاخره روزی به وصال خود می‌رسند و آنروز، روز وصل به حقیقت است، روز رسیدن به معشوق ازلی…

هنوز فرات در خون خفته است و به یاد دارد دلدادگان بحر معرفت دوست را،‌ که دل به دریای دلدادگی می‌سپردند و آنگاه که گوهر معرفتش می‌جستند، در طریق عشق خود را به آب می‌زدند و به آسمان پر می‌گشودند. امروز فرات با شتاب می‌رود، تا پیام رسان خون باشد.

شلمچه! هنوز میدانهای مین تو، چشم به راه شبهای قرعه کشی هستند، ای سرزمین شقایقها! هنوز خاک سوخته‌ات از دلسوختگانی حکایت می‌کند که نیمه شبان از فراق یار،  بیقراری‌ها می‌کردند و ناله جانسوزشان دشت را سوزان‌تر می‌کرد و هنوز وصیت‌نامه‌های نیمه تمام با خون نوشته شده، به روی خاکریزهای تو،‌ یادآور روزها و شبهای خونین توست. اکنون از عملیات رمضان،‌ والفجر 8، بیت المقدس، کربلای 4 و کربلای 5 بگو، بگو که چگونه ضامن آزادیت شدند؟

رازهای نخلهای خم شده‌ات، ‌میدان پاک نشده مین،‌خاک خون گرفته‌ات، حدیثی است ناگفته که خود باید لب بگشائی  و بگوئی.

بس کن ای قلم! بیا فقط بگوئیم و تو ای تاریخ دیدی این همه عظمت را و خاموش شدی،‌ شنیدی بانگ یا حسین بچه‌ها را و  دم بر نیاوردی. شلمچه تا ابد زیارتگاه عاشقان معبود خواهد بود و او قصه‌ی عاشقان را همیشه در سینه جای خواهد داد.

  * * *

جنگ به پا شد تا مردترین ِ مردان در حسرت قافله کربلایی عشق نمانند. در پس این ویرانی ها (تصاویر ویرانی های حاصل از دوران جنگ را نشان می دهد) ، معارجی به سال ۶۱ هجری قمری وجود داشت و بر فراز آن امــام عـشــق ، حـســیـن بـن عــلــی ع ، آغوش گشوده بود.

کلُ مَن عَلیها فان ٍ و یَبقی وجه ُ ربُکَ ذوالجلال و الإکرام

«سید شهدای اهل قلم»

داود براتی از برگزاری اختتامیه نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت خبر داد.

به گزارش روابط عمومی نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت , داود براتی دبیر این جشنواره ضمن اعلام پابان نخستین دوره جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت  از برگزاری مراسم اختتامیه و اهدای جوایز در تالار وحدت خبر داد.

براتی در خصوص نحوه داوری آثار اظهار داشت ، داوری ها از زمان پایان فراخوان حتی در ایام تعطیل توسط داوران محترم این جشنواره انجام شد و به دلیل وجود رقابت بسیار بالا میان صاحبان آثار ارسال شده حساسیت و دقت بسیار زیادی صورت پذیرفت.

وی خاطر نشان کرد، تقریبا تمامی آثار ارسال شده  لایق دریافت جایزه می باشند ولی به دلیل محدودیت های که  برای هر جشنواره ای وجود دارد 5 نفر برتر از گروه وبلاگ و وب سایت و 3 نفر برتر از گروه نرم افزار و کلیپ تقدیر می شوند .

براتی ادامه داد ،مراسم اختتامیه با حضور مسئولین کشوری و لشگری ، فعالان سایبری ایثار و شهادت و خانواده معظم شهدا برگزار می گردد.

لازم به ذکر است مراسم اختتامیه نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت چهار شنبه 29 شهریور ماه از ساعت 16:30 لغایت 19 در تالار وحدت برگزار می گردد

قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) سپاه از شهادت 4 تن از پاسداران انقلاب اسلامی در سانحه هوایی بالگرد در منطقه شمال‌غرب کشور خبر داد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روابط عمومی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: صبح امروز (شنبه) یک فروند بالگرد متعلق به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در حین انجام مأموریت در منطقه مرزی سردشت، در آستانه فرود، به علت نقص فنی دچار سانحه شد.

این اطلاعیه افزوده است: در این سانحه تعداد 3 تن از کادر پروازی همراه با یکی از پاسداران قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) به شهادت رسیدند.

در پایان این اطلاعیه، شهادت شهدای والامقام این سانحه به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج)، مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا و خانواده معزز شهدا تبریک و تسلیت گفته شده است.

 

براي آخرين بار وقتي مي خواست عازم بوسني و هرزگوين شود تا به مسلمانان مظلوم آن ديار كمك نمايد، محضر مقام معظم رهبري رسيد. معظم له از ايشان پرسيدند: چند وقت مي خواهي در بوسني بماني و او گفت: براي خدمت مي روم و قصد برگشتن ندارم. آقا فرمودند: به اين فهم و شعور تو غبطه مي خورم!

به گزارش مشرق به نقل از تابناک ، احتمالا بسیاری از مردم ، حداقل مردم تهران نقاشی چهره ایشان را بر دیوار ساختمان سازمان تبلیغات اسلامی واقع در تقاطع ولیعصر و زرتشت دیده اند که با تاسف فراوان بسیار هم مورد بی مهری قرار گرفته و مانند ارزشهای شهدا و نام شهدا این نقاشی نیز کم رنگ شده است.

شهید سید محمد حسین نواب در سال 1345 در شهرضای اصفهان به دنیا آمد.او در سالهای نوجوانی و جوانی ضمن کسب علوم و معارف دینی در حوزه بالاخص در محضر آیت الله جوادی آملی حضوری فعالانه در جبهه های حق علیه باطل داشت.یکی دو سال پس از پایان جنگ و شروع کشتار مسلمانان بوسنی ، سید محمدحسین که حسرت جا ماندن از قافله شهدا را در سینه داشت راهی آن سرزمین شد و بالاخره در تاریخ 873/6/8 در شهر موستار بوسنی توسط کرواتهای هم پیمان با صرب ها به شهادت رسید.روزنامه کیهان در شماره 19722 خود درباره شهید نواب چنین مینویسد :

* خبرنگار طلبه شهيد «سيدمحمد حسين نواب»

براي آخرين بار وقتي مي خواست عازم بوسني و هرزگوين شود تا به مسلمانان مظلوم آن ديار كمك نمايد، محضر مقام معظم رهبري رسيد. معظم له از ايشان پرسيدند: چند وقت مي خواهي در بوسني بماني و او گفت: براي خدمت مي روم و قصد برگشتن ندارم. آقا فرمودند: به اين فهم و شعور تو غبطه مي خورم!

طلبه مخلص و ناب، سيدمحمد حسين نواب، شاگرد فاضل مدرسه حقاني قم بود كه دانش و بينش را در آن حوزه از استادان فرزانه آموخت. علاوه بر اين، از محضر مفسر فرزانه آيت الله جوادي آملي كسب فيض كرد. در جنگ تحميلي رژيم بعث عليه ايران اسلامي وظيفه خويش را انجام داد و اكنون نوبت امدادرساني و خدمات فرهنگي به مردم ستمديده و جنگ زده بوسني فرا رسيده بود. او به عنوان خبرنگار كيهان در بوسني مشغول فعاليت شد و تاثير بسياري در روحيه مبارزاتي و انتقال فرهنگ شهادت به مردم آن سامان داشت. صفحه آخر زندگي اش توسط مزدوران كروات در بوسني و هرزگوين ورق خورد و راستي بايد گفت: شهادت يار مي شناسد نه ديار!

\"\"

طلبه و خبرنگار بسيجي شهيد «سيدمحمد حسين نواب»، سال 1345 در شهرضاي اصفهان متولد شد و در 8/6/1373 در بوسني و هرزگوين به دست صرب هاي جنايتكار به شهادت رسيد.\”

مقام معظم رهبری  در پیامی به مناسبت شهادت این طلبه بسیجی مرقوم فرمودند:

« شهادت طلبه بسیجی سرافراز حجت الاسلام سیدمحمد حسین نواب برای ملت ایران که حضور خود را در اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق و حقیقت با چنین حوادث برجسته ای به اثبات می رسانند مایه افتخار و سربلندی است.»