بحثي پيرامون ضرورت تبيين استراتژي دفاعي سرلشكر شهيد احمد كاظمي

حسين پاسداري

درخصوص ارزيابي تفكر سيستمي و تفكر استراتژيك شهيد احمد كاظمي، توجه به دو نكته حايز اهميت است:

اول از نظر مكتب دفاعي خاصي كه شهيد حمد كاظمي به آن منتسب است، بايد كليت مكتب دفاعي سپاه مورد ارزيابي قرار گيرد. فرماندهان سپاه از دانشگاه هاي نظامي فارغ التحصيل نشدند و وقتي جنگ را شروع كردند، حضور آنان در صحنه عمل به تبع ابتكاراتي كه به خرج مي دادند و نوع مواجهه شان در صحنه عمل، آرام آرام نوع مكتب ذهني تك تك اين افراد، و در كل، نوع مكتب كلان دفاعي سپاه را رقم زد كه امروز اين سازمان دفاعي در آن چارچوب عمل مي كند.

 

اولين عاملي كه در شكل گيري يك مكتب دفاعي موثر است، عامل محيط جغرافيايي است. به هرجهت تقسيم بندي نيروهاي مسلح در جهان به زميني، دريايي و هوايي و ساختار يگان ها به نسبت محيط جغرافيايي، در شكل گيري نوع مكتب دفاعي موثر است. آنچه كه در چهارسال اول دفاع مقدس در سپاه شكل گرفت، در واقع نسج گيري دو مكتب دفاعي عمده بود: مكتب جنوب و مكتب غرب. مكتب جنوب متأثر از يك جو و هواي گرم در بيابان هاي تفتيده، مناطق رودخانه اي و شهرهاي مسطح و يك محيط بياباني بود كه منطقه عمده خوزستان را شكل مي داد تا نواحي ساحلي جنوب و رودخانه هاي اروند، كرخه، كارون، بهمنشير و دجله.

 

مكتب دوم مكتب غرب بود كه در چهار سال اول دفاع مقدس شكل گرفت و به تبع محيط جغرافيايي آن، مناطق كوهستاني، برف گير و نقاط مرتفع، دره ها، رودخانه ها و جاده هاي كوهستاني و گردنه ها در شكل گيري اين مكتب موثر بود.

 

تمايز تفكر سيستمي در مكتب اول و مكتب دوم به تبع اين ويژگي جغرافيايي، اين را رقم زد كه عناصر مكتب اول صاحب تفكر سيستمي يكپارچه شدند، اصطلاحا تفكر سيستمي متصل. به اين معنا كه بايد خط دفاعي ممتد ايجاد مي كردند و يگان ها بايد با همديگر زنجيره وار عمل مي كردند. در عرض و عمق جبهه، ساختار يكپارچه اي داشت و اين يكپارچگي را زمين تحميل مي كرد. يعني خطوط دفاعي جنوب اگر جايي بين دو تيپ يا دو لشكر و دو قرارگاه باز مي بود، ميدان رخنه محسوب مي شد. لذا در ذهن جوانان فرمانده اي كه حدود 22-32 ساله بودند، فضايي در سطوح تاكتيكي به وجود آمد، كه اين ها عادت و باور مكتب دفاعي شان يعني مكتب دفاعي سيستم متصل بود. در سيستم هاي متصل، اجزاي سيستمي شامل يگان هاته از رده گروهان، گردان، تيپ، لشكر و قرارگاه هاي سپاه بود، فرآيندي را رقم مي زد كه تفكر سيستمي بوجود مي آمد. اين افراد بيست سال بعد وقتي سطوح مديريت كلان دفاعي را دست گرفتند و يا به سازمان هاي غيرنظامي در بيرون منتقل شدند، تفكر مكتب دفاعي شان را آنجا هم اعمال كردند يعني توانايي شان توانايي مديريت هاي متصل بود، مديريت هاي يكپارچه.

 

مكتب دوم كه در غرب شكل گرفت، به تبع شرايط جغرافيايي و نقاط مرتفع و ويژگي هاي خاصي كه جغرافياي كردستان داشت، طور ديگري بود. كردستان يك منطقه ناامني بود كه اقدامات ضدچريكي و ضداغتشاش و شورش در پشت جبهه نظامي در سطح استان هاي آذربايجان غربي، كردستان و كرمانشاه، توسط قرارگاه حمزه صورت مي گرفت و بالطبع هم اقدام نظامي كلاسيك بود و هم اقدام ضدچريكي و عمليات ويژه و نامنظم. غير از اين، جبهه يكپارچگي نداشت، يعني روي اين ارتفاع يك گروهان، روي ارتفاع بعدي يك گردان، و روي تپه بعدي يك دسته بود و لذا زنجيره وجود نداشت. در ساختار دفاعي درمحيط جغرافيايي كوهستاني، يگان ها در نقاط مرتفع چيده مي شوند و ديگر نيازي نيست كه خط ممتد وجود داشته باشد. لذا تفكر سيستمي منفصل است، نه متصل. منابع انساني و تجهيزاتي محدود به كارگيري مي شوند و حجم انبوه و گسترده نيست. عملياتي مثل كربلاي پنج ظرفيت هضم چند صد هزار نيرو را در ميدان عمل دارد، اما يك عمليات سراسري در سطح منطقه غرب، حجم نيرويي كه به كار مي گيرد خيلي كمتر از 30يا 40 هزار نفر خواهد بود به دليل اين كه زمين و جغرافيا شرايط خودش را تحميل مي كند. محيط، قابليت هايي دارد كه مي شود از آن قالبيت ها در كمبود امكانات و نيرو و تجهيزات استفاده كرد.به تبع اين تفكر سيستمي درمكتب غرب كه منفصل است، تيپ ها و لشكرها و يگان ها پيوسته به هم متصل نيستند بلكه ممكن است فاصله يگاني كه روي اين تپه است، با يگان هم عرض خودش كه روي تپه بغل دستي است، فاصله شان از همديگر به چندين كيلومتر برسد.

 

خود اين ساختار سازماندهي تفكر سيستمي منفصل از يك سو، و از سوي ديگر اين كه پشت جبهه ناامني هاي نيروي ضد انقلاب وجود داشت، طوري شده بود كه مثل عمق جبهه هاي جنوب يكپارچگي سيستمي نداشت. لذا افرادي كه از ابتدا در غرب حضور پيدا كردند و درگير اين جبهه ها شدند، نوع مكتب ذهني شان مكتب ذهني منفصل است. اگر قرار باشد چنين افرادي نام برده شوند، مصطفي ايزدي، هدايت لطفيان، محمد بروجردي، محمود كاوه جزء آن ها هستند. در طول سال هاي مديريت هاي كلانشان درسطوح عملياتي و كلان، در رده نيرو و سازمان هايي مشابه در سطوح ستادهاي كلان، نوع تربيت اين ها را بايد ملاحظه كرد. درمكتب جنوب از چهره هايي مثل علي شمخاني، محمدعلي جعفري، محسن رضايي، غلامعلي رشيد رحيم صفوي را مي توان نام برد.

 

افرادي هم كه در تفكر سيستمي حوزه قرارگاه نوح عمل مي كردند و در محدوده دريا بودند، هم تقريبا تفكر سيستمي يكپارچه داشتند و چهره هايي مثل حسين علايي، علي اكبر احمديان، مرتضي صفار و علي فدوي بودندكه متأسفانه بعدها از اين دو مكتب در سطوح مختلف وحتي در درون خود نيروهاي مسلح هم اين دو مكتب استفاده نشد.

 

با چنين تقسيم بندي، شهيد احمد كاظمي جزء دسته فرماندهاني تقسيم بندي مي شود، كه نوع تفكر سيستمي متصل داشتند. وقتي نوع مديريت او را بر لشكر هشت نجف و سپس در قرارگاه حمزه، نيروي هوايي و نيروي زميني مورد ارزيابي قرار دهيم، ساختاري كه از انديشه ستادي اين شهيد استنتاج مي شود، تفكر سيستمي متصل است نه منفصل. حتي وقتي كه بر قرارگاه حمزه فرماندهي مي كند، نوع ساختار امنيتي كه مي چيند، و ساختار ميادين ميني كه تنظيم مي كند براي جلوگيري از قاچاق، تفكر سيستمي متصل است.

 

اما از حيث سطوح تفكر استراتژيك در چهارلايه تكنيكي، تاكتيكي، عملياتي و استراتژيكي، هيچ نشانه اي دال براين كه شهيد احمد كاظمي صاحب تفكر استراتژيك بوده، نداريم. اما در سطح دكترين هاي عملياتي و تاكتيكي، نوع رفتار و مديريت و فرماندهي اش در دفاع مقدس و قرارگاه حمزه و نيروي هوايي و زميني، نشان مي دهد نگاه او از اين نظر، يك دكترين كنش گرا و اقدام مستقيم است. در واقع نوع فرماندهي و مديريت اكتيو نه پسيو. نوع مديريت كنش گرا نه واكنش گرا. و احاطه بر دكترين هاي عملياتي و تاكتيكي اقدام مستقيم نه اقدام غيرمستقيم و فرعي. نگاهي كه در ارزيابي ها و بررسي هاي ستادي از رفتار مديريتي و فرماندهي اين شهيد مي توان داشت، احمد كاظمي را به عنوان يك فرد صاحب دكترين دفاعي در سطوح تاكتيكي و عملياتي مي شود ارزيابي كرد.

 

از نظر مكتب دفاعي، احمد كاظمي به تفكر سيستمي متصل و يكپارچه اعتقاد دارد، و از نظر دكترين هاي اقدام، قابليت اقدام مستقيم را برمي تابد و كنش گرا و مهاجم است و به عنصر آفند بيشتر از پدافند اعتقاد دارد. از اين منظر مكتب دفاعي شهيد كاظمي يك مكتب يكپارچه است و جا دارد كه دانشجويان علوم دفاعي در سطوح نيرويي و فرماندهي و ستاد در اين زمينه ها پايان نامه انتخاب كنند و مكتب دفاعي اين شهيد و سايرين را دسته بندي و مدون كنند چون ميراث اصلي دفاعي ما همين مكاتب است.

 

ما مي توانيم اين اعتقاد را داشته باشيم كه اگر همپوشي اين مكتب با مكتب فكري و دفاعي تعدادي ديگر از فرماندهان و مديران دفاع مقدس خوب دسته بندي شود، روزي تفكر منسجم دفاعي انحصاري سپاه كه برخاسته ازتجارب دوران دفاع مقدس است، نهادينه شود و در دانشگاه هاي علوم نظامي و دفاعي تدريس شود.

 

يكي از ابعاد زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهدا مسأله مدل زندگي اين شهداست.ويژگي عبادي ، خصوصيات اخلاقي، آداب و معاشرت، نوع فرماندهي، چگونگي زندگي شخصي و خانوادگي همه دراين بخش است. متأسفانه ما در برآورد و ارزيابي از شهدا، يا صرفا به مدل زندگي شان مي پردازيم، يا صرفا به نوع مديريت شان و يا صرفا به نتيجه و كاركرد حوزه اقدامشان مي پردازيم كه در واقع يك بخشي از ابعاد شخصيتي اين انسان هاي وارسته تبيين مي شود. بايد اين اعتقاد را داشته باشيم كه به اين بحث ها جداجدا پرداخته شود. اگر بحث ما تفكر سيستمي و دفاعي و نوع مكتب دفاعي شهيد احمد كاظمي هست، اين بحث بايد جداگانه مورد ارزيابي قرار گيرد و اين بحث ها در كنار هم كليت نگاه فكري و شخصيتي اين شهيد را به نسل هاي بعدي معرفي كند.

منبع: (تحليل — هفته‌نامه صبح صادق — 23/10/1387 — شماره 384 — صفحه 4)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.