حاج احمد کاظمی لشکرش را از نزدیک‌ترین نقطه به دشمن هدایت می‌کرد

در تمام دنیا جایگاه فرمانده و ستاد وی مشخص است و شاید فرمانده یک لشکر اصلاً پا به خط مقدم نگذارد مگر برای سرکشی اما فرماندهان ما در دفاع مقدس خرق عادت کردند.

برای نمونه باید به این خاطره اشاره کنم که«در منطقه عملیاتی کربلای ۵ در منطقه دوئیجی آنقدر به عراقی‌ها نزدیک شدیم که گفتند اگر کسی بتواند عربی صحبت کند ممکن است بتوانیم از آن‌ها تسلیمی بگیریم.

در آن زمان هر چه گشتیم بلندگویی پیدا نشد که با خود ببریم، وقتی رفتیم دیدیم فاصله خیلی نزدیک است به اندازه‌ای که جنگِ نارنجک دستی بود.

دیدم صدا به راحتی به عراقی‌ها می‌رسد، رفتم و شروع به صحبت و نصیحت به زبان عربی کردم حالا یا کسی عربی بنده را نمی‌فهمید یا نخواستند تسلیم شوند، خلاصه کسی نیامد.

چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که در آن فاصله نزدیک با دشمن احساس کردم از پشت سرم صدای خش خش می‌آید برگشتم، دیدم یک پل شکسته آنجاست و شهید حاج احمد کاظمی که فرمانده لشکر نجف اشرف بود از زیر این پل شکسته، در کنار بی‌سیم چی‌اش مشغول هدایت یگان خودش است.

جایی که هر لحظه ممکن بود نارنجک دستی دشمن به آن‌جا اصابت کند.

1 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *