خداوندا خود می دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده ام و این دوران سخت را تحمل می کنم. ای خدای کریم , ای خدای عزیز و ای رحیم ! تو کمکم کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.
چه بدم , وای خدا تو رحم کن و کمک کن . بدی مرا می بینی , دوست دارم بنده باشم , بندگی ام را ببین. ای خدای بزرگ , رب من , اگر بدم و اگر خطا می کنم, از روی سرکشی نیست بلکه از روی نادانی می باشد . خداوندا من در سختی بسیاری هستم , چون هرچه فکر میکنم , می بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی را ازدست دادم. ولی خدای کریم, باز امید به لطف و بزرگی تو دارم, خداوندا تو توانایی, ای حضرت حق خودت دستم را بگیر, نجاتم بده از دوری شهدا , کار خوب نکردن , بنده ی خوب نبودن…
فرازی از وصیت نامه \” شهیدحاج احمدکاظمی \”
آری در این شب که شب های قدر است نجوا میکنیم همانند تو اما قدر تو شهادت بود حاج احمد ! قدر ما چیست ؟؟
نمیدانم حاج احمد چرا گفتی کار خوب نکردن و .. مگر جز خوبی از شما کسی دیده است !! میدانم که این تلنگری است برای من و همه کسانی که جامانده ایم و در خواب غفلت و روز مرگی هایمان غرق شده ایم . شب های قدر است و ماه هم ماه بندگی …
در این لحظات بندگی همانند تو با معبود خویش نجوا میکنم که خدایا من اگر بدم و اگر خطا کارم از روی سرکشی ام نیست بلکه از روی نادانی است. خدایا خودت دستم را بگیر… بندگی ام را ببین و به رویم نیاور مثل همیشه …
++++
+++++
حاج احمد …
دلم خون خون…
دلم خیلی میخواست الان کنارم بودی …
ولی مث همیشه سکوت کردی …
این باران فقط با دستان پدرانه تو بند می آید …
یاحسین …
دلم گرفته حاج احمد گرفته …
نفس کشیدنم سخت شده تو این هوای نفس گیر..
دیگه ادما هیچ رنگی برام ندارن…
تنها نشسته ام و ثانیه ها را می شمارم برای رفتن…
انگار حاج احمد قرار است …
یاحسین
حاج احمد خودت میدانی که چه حالی دارم پس چرا نگاهم نمیکنی ؟؟
چرا رو بر میگردانی …
میدانم تمام مسیر را اشتباه رفته ام ..بی راهه رفته ام..
اما مگر می شود پدری با فرزندش …
نمیدانم خط خطی هایم را نمی نویسم ..
یاحسین ع