ظرف مدت كوتاهي، بساط كارمندي را جمع كرد. ميگفت: ما نيروي زميني هستيم، سازمان ما، سازمان رزمه؛ توي سازمان رزم، جايگاه كارمندي اصلاً معنا نداره!
كارمندها را مخير كرد كه؛ يا از نيروي زميني بايد برويد، يا اين كه رستهي نظامي بگيريد.
خدا رحمتش كند؛ تمام اين كارها، از تفكر دفاعياش نشأت ميگرفت، از اين كه بيدار بود؛ ميگفت: با اين دشمنان قسم خوردهاي كه ما داريم و يك لحظه از فكر براندازي ما بيرون نميآن؛ ما بايد هر روز بنيهي دفاعي خودمون رو بيشتر از روز قبل بكنيم.
نيروي هوايي سپاه را هم با همين تفكر متحول كرد.