در ستاد لشكر ۸ نجف اشرف هر سال دههي محرم مراسم داشتند. چند تا از همسايهها مسيحي بودند. چند روز مانده به مراسم، حاجي دو، سه نفر از مسئولان لشکر را ميفرستاد تا با احترام از همهي همسايهها اجازه برگزاري مراسم را بگيرند. ميگفت سروصداي عزاداري بلند است و ترافيک و شلوغي ممكن است باعث آزار همسايهها شود. آنها حق همسايگي گردن ما را دارند. بايد با رضايت کامل آنها باشد.
موقع توزيع غذا نيز سهم همسايهها را جدا ميکرد و ميفرستاد در خانههايشان. بعد از شام غريبان هم با تشکر و حلاليت از همسايهها، مراسم تمام ميشد.