تدابیر نظامی شهید حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی 8

احمد يك قله بود

 ما تا اين روزي كه احمد شهيد شد، نمي دانستيم كه احمد اين قدر مجروح شده، والله يك بار احمد نگفت كه تركش به سرم خورده، به صورتم خورده، يك بار نيامد بگويد كه مجروح شدم. من كه نزديك ترين فرد به احمد بودم، نمي دانستم احمد اين قدر زخمي شده، هيچ وقت نگفت، خدا شاهد است هيچ وقت بر زبان جاري نكرد. احمد خيلي خصلت ها داشت، هميشه از بريدگي از دنيا مي گفت واقعا انسان عجيبي بود يعني هر چه آدم از او فاصله مي گيرد، احساس مي كند كه احمد يك قله اي بود، واقعا يك قله اي بود، متفاوت بود، خيلي فضيلت داشت، براي همين مي گويم احمد واقعا خلاصه اي از شخصيت امام خميني (ره) بود در ابعاد مختلفي.

احمد درهمه ي عمليات ها واقعا يك نقشي داشت كه روي تمام محورهاي ديگر تاثير مثبت مي گذاشت و اين لطف خداست كه شامل بعضي ها مي شود.

به هر حال عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر تاريخي است كه در ذهن مردم تا ابد مي ماند. ممكن است فتح المبين از ذهنشان برود، شكست حصر آبادان برود، حتي فتح فاو، حتي والفجر 10 ولي خرمشهر فراموش شدني نيست. اما اين چطور بود كه ما قرعه هم نزديم بين اين بيست نفر فرمانده لشكر، ولي اوضاع كل عمليات در آخر اين طور رقم خورد كه حسين و احمد رفتند در شهر، يعني در حقيقت كليد فتح اين شهر را خدا به احمد و حسين داد و اين دو فاتح خرمشهر بودند. يعني ما دو نفر فرمانده لشكر داشتيم كه رفتند در خرمشهر و آن هم همين دو نفر بودند. حالا چطور شد اين وضعيت عمليات كه در پايان عمليات اين دو تا فرمانده بايد بروند در اين شهر تا ابد خواهند ماند كه اين دو بزگوار فاتح خرمشهر بودند يكي احمد يكي حسين. تا زماني كه حسين زنده بود هرگز نگفت و تا زماني كه احمد هم زنده بود هرگز بيان نكرد. هيچ وقت ديگران كه از او تعريف كردند ما نشنيديم و خودش هم هيچ وقت چيزي از خودش نگفت. مثلا بگويد در خرمشهر من بودم كه اين كار را كردم! هرگز!