براي آخرين بار وقتي مي خواست عازم بوسني و هرزگوين شود تا به مسلمانان مظلوم آن ديار كمك نمايد، محضر مقام معظم رهبري رسيد. معظم له از ايشان پرسيدند: چند وقت مي خواهي در بوسني بماني و او گفت: براي خدمت مي روم و قصد برگشتن ندارم. آقا فرمودند: به اين فهم و شعور تو غبطه مي خورم!

به گزارش مشرق به نقل از تابناک ، احتمالا بسیاری از مردم ، حداقل مردم تهران نقاشی چهره ایشان را بر دیوار ساختمان سازمان تبلیغات اسلامی واقع در تقاطع ولیعصر و زرتشت دیده اند که با تاسف فراوان بسیار هم مورد بی مهری قرار گرفته و مانند ارزشهای شهدا و نام شهدا این نقاشی نیز کم رنگ شده است.

شهید سید محمد حسین نواب در سال 1345 در شهرضای اصفهان به دنیا آمد.او در سالهای نوجوانی و جوانی ضمن کسب علوم و معارف دینی در حوزه بالاخص در محضر آیت الله جوادی آملی حضوری فعالانه در جبهه های حق علیه باطل داشت.یکی دو سال پس از پایان جنگ و شروع کشتار مسلمانان بوسنی ، سید محمدحسین که حسرت جا ماندن از قافله شهدا را در سینه داشت راهی آن سرزمین شد و بالاخره در تاریخ 873/6/8 در شهر موستار بوسنی توسط کرواتهای هم پیمان با صرب ها به شهادت رسید.روزنامه کیهان در شماره 19722 خود درباره شهید نواب چنین مینویسد :

* خبرنگار طلبه شهيد «سيدمحمد حسين نواب»

براي آخرين بار وقتي مي خواست عازم بوسني و هرزگوين شود تا به مسلمانان مظلوم آن ديار كمك نمايد، محضر مقام معظم رهبري رسيد. معظم له از ايشان پرسيدند: چند وقت مي خواهي در بوسني بماني و او گفت: براي خدمت مي روم و قصد برگشتن ندارم. آقا فرمودند: به اين فهم و شعور تو غبطه مي خورم!

طلبه مخلص و ناب، سيدمحمد حسين نواب، شاگرد فاضل مدرسه حقاني قم بود كه دانش و بينش را در آن حوزه از استادان فرزانه آموخت. علاوه بر اين، از محضر مفسر فرزانه آيت الله جوادي آملي كسب فيض كرد. در جنگ تحميلي رژيم بعث عليه ايران اسلامي وظيفه خويش را انجام داد و اكنون نوبت امدادرساني و خدمات فرهنگي به مردم ستمديده و جنگ زده بوسني فرا رسيده بود. او به عنوان خبرنگار كيهان در بوسني مشغول فعاليت شد و تاثير بسياري در روحيه مبارزاتي و انتقال فرهنگ شهادت به مردم آن سامان داشت. صفحه آخر زندگي اش توسط مزدوران كروات در بوسني و هرزگوين ورق خورد و راستي بايد گفت: شهادت يار مي شناسد نه ديار!

\"\"

طلبه و خبرنگار بسيجي شهيد «سيدمحمد حسين نواب»، سال 1345 در شهرضاي اصفهان متولد شد و در 8/6/1373 در بوسني و هرزگوين به دست صرب هاي جنايتكار به شهادت رسيد.\”

مقام معظم رهبری  در پیامی به مناسبت شهادت این طلبه بسیجی مرقوم فرمودند:

« شهادت طلبه بسیجی سرافراز حجت الاسلام سیدمحمد حسین نواب برای ملت ایران که حضور خود را در اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق و حقیقت با چنین حوادث برجسته ای به اثبات می رسانند مایه افتخار و سربلندی است.»

مجموعه تصاویر دوران دفاع مقدس سردار شهید حاج احمد کاظمی بر روی سایت قرار گرفت . این مجموعه که شامل بیش از 100 تصویر می باشد با حجم و کیفیت مناسب از ادرس گالری سایت / تصاویر / دوران دفاع مقدس قابل دسترسی می باشد . لازم به ذکر است سایر تصاویر این شهید بزرگوار به همراه مجموعه ای از فایل های صوتی و مکالمات بیسیم ، مجموعه ای از کلیپ های تصویری و فیلم های ایشان به زودی از طریق همین پایگاه در اختیار کابران قرار خواهد گرفت .

 

سامانه اختصاصی پیام کوتاه شهید احمد کاظمی با قابلیت ارسال و دریافت پیامک راه اندازی شد .

هدف از راه اندازی این سامانه ارسال پیامک با موضوعات  جملات شهید کاظمی و در وهله دوم  ارتباط دو سویه بین کاربران و سایت می باشد . کاربران  گرامی می توانند انتقادات ، پیشنهادات ، خاطرات و دل نوشته های خود را در قالب پیامک از طریق شماره اختصاصی 14 رقمی 30008900191084 ارسال نمایند .

شش رقم آخر این شماره اختصاصی تاریخ شهادت شهید کاظمی است که به راحتی در ذهن شما مخاطب گرامی بجا خواهد ماند .

جهت عضویت در این سامانه می توانید عدد 1337 را به همین سامانه ارسال کنید . و در صورت درخواست لغو عضویت کلمه خاموش را ارسال نمائید.

ردیف

عنوان

حجم (کیلوبابت)

مدت زمان

1

سخنان شهید کاظمی در مورد شهید باکری

2066

00:11:44

2

سخنان شهید کاظمی در مورد شهید همت

275

00:01:33

3

سخنان شهید کاظمی در مورد رشادت نیروها

89

00:00:30

4

استخاره برای شهید کاظمی

147

00:00:59

5

مکالمه بیسیم  شهید کاظمی با سردار صفوی

189

00:01:03

6

سخنرانی شهید کاظمی شب عملیات قادر

9609

00:23:25

7

خاطره سردار قربانی از شهید کاظمی و خرازی

333

00:01:53

8

مکالمه بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 1

407

00:02:18

9

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 2

317

00:01:47

10

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 3

224

00:01:15

11

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 4

169

00:00:57

12

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 5

146

00:00:49

13

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 6

64

00:00:21

14

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 7

139

00:00:46

15

صحبت بی سیم در مورد موقعیت رزمی شهید کاظمی 8

265

00:01:29

 16  مکالمه تاریخی بی سیم شهید کاظم در زمان فتح خرمشهر  1030  00:02:48

 

 

شهیدان از همان آغاز ساکنان بهشت عدن الهی بوده اند . آنان چند صباحی مهمان این عالم خاکی شدند تا به ابتلائاتی سخت ازموده شوند و بهای سکونت ابدی شان در بهشت جاودانه را بپردازند ، تا فردای قیامت ، این حجت الهی بر همگان تمام شود که : بهشت را به بها می دهند ، نه به بهانه

اون ماهی نورانی همین احمدم بود !

مادر خواب سه تا ماهی را دیده بود ، سه تا ماهی که توی یک رودخانه ، می رفته اند به سمت دریا . می گفت : یکی از اون ماهی ها ، روی کمرش یه هلال ماه داشت ، اصلا انگار خود ماه بود ، چون که نور زیبا و خیره کننده ای ازش به طرف اسمون پاشیده می شد .
مادر وقتی خوابش را تعریف می کرد ، حال و هوای خاصی پیدا کرده بود . خیره شده بود به یک نقطه نامعلوم . می گفت : هزاران هزار ماهی دیگه توی اون رودخونه بودند که با اون دو تا ماهی ، دنبال این ماهی نورانی می رفتند ، یعنی اون ماهی ، تمام ماهی ها رو داشت هدایت می کرد به سمت دریا .
مادر گفت : محسن ! می دونم که اون سه تا ماهی ، تو و دو تا برادرات بودین ، ولی نمی دونم اون ماهی نورانیه کدوم یکی تون بود؟
آن وقت ها احمد چهار سالش بود .
بعد ها توی جنگ ، وقتی احمد فرمانده لشکر نجف اشرف شد ، مادر گاهی یاد خوابش می افتاد . می گفت : اون ماهی نورانی همین احمدم بود !

منبع : مسافران ملکوت – سعید عاکف – انتشارات ملک اعظم

روز عید قربان که آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون،سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر گرفت و یک عبا را و به آقا گفت:آن انگشتر را بدهید که خیلی باهاش نمار شب خوانده اید.وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم،سردار سلیمانی رفت داخل قبر.عبای آقا را پهن کرد.مقداری تربت کربلا آورده بود.آن را روی عبا پخش کرد.بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا.من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم.آنجا هم خیلی سعید خیلی بی تابی می کرد.رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم.سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند.عبا را دور بابا پیچیدند و…تمام شد!

به ما اجازه ندادند بالای سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک می ریزند روی بابا

منبع : کتاب احمد – بنی لوحی سید علی

عاشق امام حسین علیه السلام بود و باور داشت که همه چیز در عزاداری برای آن حضرت خلاصه می شود.هر جا که می رفت و مسئولیتی می گرفت اول علم و کتل عزاداری فرزند زهرا سلام الله علیها را بالا می برد و یک حسینیه ی درست و حسابی راه می انداخت.

نذر او و شهدای لشگر نجف می کنیم  روایتی از امام صادق در مورد جایگاه و ارزش زیارت سید الشهداء، شاید کاری کرده باشیم :

حضرت به یکی از یاران خود می فرمایند:چه مانع دارد که قبر حسین علیه السلام را در هر جمعه پنج بار یا در هر روز یک بار زیارت کرده باشید؟

عرض کرد فدایت شوم.میان ماو قبر حسین بسیار فاصله است.حضرت فرمودند:

زیارت از راه دور انجام بده و اینگونه است،برو بالای بام و به راست و چپ توجّه کن،آن وقت سر به آسمان بلند کن،سپس به طرف قبله توجه نما و بگو،\”السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین،السلام علیک و رحمه الله و برکاته اگر چنین کنی برای تو یک زیارت می نویسند،معادل یک حج و یک عمره.

 وسائل الشیعه ج10،ص386

ای ماه دلارای رمضان! به سراچه‌ قلب غریبم خوش آمدی! سحرت را دوست می‌دارم

روزه هنگام سۆال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خدا

شهر یکرنگی و بی آلایشی / ماه تقصیر و گنه فرسایشی

عاشقان معشوق خود پیدا کنند / تا سحر در گوش او نجوا کنند

درد خود گویند با درمان خویش / با طبیب و یا انیس جان خویش . . .