به بهانه بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بر آن شدیم تا با معرفی مجدد کتاب ها و لوح های فشرده منتشر شده در معرفی سردار شهید حاج احمد کاظمی بار دیگر علاقه مندان به این شهید بزرگوار از کتاب های موجود و منتشر شده استفاده لازم را ببرند .

ـ نبردهای شرق کارون به روایت فرماندهان (آزا‌دسازی شرق کارون و شکستن محاصره آبادان) / سید‌علی بنی‌‌لوحی، هادی مراد‌پیری و محسن محمدی / مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ / ۱۳۷۹٫

ـ تمنای شهادت‏ (زوایایی از خصوصیات سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی‌فرمانده نیروی زمینی سپاه از زبان همرزمان) / گردآوری و تدوین جانمراد احمدی، زیرنظر رجبعلی رحیمی، به کوشش موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس‏ / مجنون (قم) / ۱۳۸۴٫

ـ پرواز آخر (یادداشت‌هایی درباره شهید احمد کاظمی) / محمدعلی بهداروند / صبح میثاق (قم) / ۱۳۸۵٫
ـ شهید احمد کاظمی‌/ شکیب / ۱۳۸۵٫

ـ ما اهل اینجا نیستیم (مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی‌های سردار سرلشکر شهید حاج احمد کاظمی) / گردآورنده و تدوین جانمراد احمدی / نشر مجنون / ۱۳۸۵٫

ـ لوح فشرده میقات / نشر مجنون / ۱۳۸۵٫

ـ لوح فشرده علمدار نجف / نشر مجنون / ۱۳۸۵٫

ـ مسافران ملکوت (جلد ۲: شهید احمد کاظمی) / سعید عاکف / ۱۳۸۵٫

ـ لوح فشرده مهاجر (۲ لوح) / موسسه فرهنگی شهید آوینی / ۱۳۸۵٫

ـ آی بچه‌ها شهید کاظمی‌کیه؟ / نویسنده سعید والی‌فر ؛ تصویرگر محمدرضا بیات و محسن محبی / میعاد / ۱۳۸۶٫

ـ فاتح خرمشهر (آلبوم عکس سردار شهید احمد کاظمی) /  جنات فکه / ۱۳۸۶٫

ـ تویی که نمی‌شناختمت / تحقیق و تالیف جانمراد احمدی / سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر زرهی هشت نجف اشرف / ۱۳۸۶٫

ـ نرم افزار چندرسانه ای شهید سرلشکر احمد کاظمی /  نشر شاهد ‌/ ۱۳۸۶٫

ـ اولین مسافر خرمشهر (حماسه سردار شهید احمد کاظمی) / مرتضی مساح / بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس‏‫ / ‏‫۱۳۸۷٫

ـ ح‍ک‍ای‍ت‌ آن‌ م‍رد آسمانی (خاطراتی از زندگی سردار سر‌لشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی‌)/ محمود جوانبخت / ب‍ن‍ی‍اد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس / 1389

-پایان غبطه زندگی داستانی سردار شهید احمد کاظمی / نادره عزیزی نیک انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی /1390

در گلستان شهدای اصفهان در قطعه شهدای كربلای پنج مزار شهیدیست كه مادرش هر روز آن را با اشك دیده شست و شو میدهد. هوا سرد باشد یا گرم، بارانی  یا آفتابی برایش فرقی نمیكند. حتی حالا كه دیگر سنی دارد و افتاده شده. از بعد شهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته، روز ها با لباس مشكی اش به دیدن تك پسرش میرود.

36144181781626310263

رونمایی از داستان‌های مینی‌مال درباره شهید مسعود آخوندی

خبرگزاری فارس: مراسم رونمایی از کتاب «تک پسر» که داستان‌هایی درباره شهید «مسعود آخوندی»امروز در دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار می‌شود.

مجید شکرالهی، مدیر انتشارات «شهید کاظمی» در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا» درباره کتاب «تک پسر»، بیان داشت: این اثر به خاطرات شهید «مسعود آخوندی» اختصاص دارد که توسط «نسیبه استکی» به نگارش درآمده‌ است.

8sb40do24jeddhfyyz

وی با بیان اینکه این اثر در بردارتده حدود 120 صفحه است، بیان کرد: داستان‌های کتاب «تک پسر» به صورت مینی‌مال نوشته‌ شده‌اند یعنی در این اثر حدود یکصد داستان مینی‌مال از شهید «مسعود آخوندی» آورده شده است.

شکرالهی ادامه داد:  کتاب «تک پسر» امروز بعد از ظهر از ساعت 13:30 الی 16 همزمان با همایش بزرگ «یادواره شهدای دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان» با حضور مادر شهید، نویسنده کتاب، نورالدین عافی راوی کتاب نورالدین پسر ایران و مسئولان دانشگاه و استان، در تالار شماره هشت دانشگاه صنعتی اصفهان رونمایی می‌شود.

وی با اشاره به این مطلب که شهید «مسعود آخوندی»، دانشجوی نخبه رشته «مکانیک» دانشگاه صنعتی اصفهان بود که پس از شهادت، در گلزار شهدای اصفهان در قطعه شهدای کربلای پنج، آرام گرفته است.

مدیر انتشارات «شهید کاظمی» گفت: مادر شهید آخوندی، هر روز آرامگاه پسرش را با اشک دیده شست و‌شو می‌دهد یعنی با توجه به اینکه این مادر پا به سن گذاشته و پیر شده است از بعد شهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته و همه روزه با به تن کردن لباس مشکی خود به دیدن تک پسرش می‌رود.

به گزارش خبرنگار فارس، کتاب «بلبا» روایت فرماندهان لشکر ویژه کربلا «احمدعلی ابکایی» دربردارنده 9 بخش نظیر «از شاهی تا قائم‌شهر»، «فتنه‌های داخلی»، «آغاز نبرد نابرابر»، «بسته شدن طومار منافقین، مقدمه‌ای برای تقویت جبهه‌ها»، «جنگل‌های شمال، مدفن منافقین وطن‌فروش»، «رزم‌آوران جنگل در جبهه»، «هور و اروند، جولان‌گاه گردان امام محمدباقر (ع)» و «شلمچه، میزبان عرشی امیر گردان، بلباسی» است.

«احمد علی بکایی» از عناصر مؤثر و از جمله فرماندهانی است که بیشترین حضور را در گردان امام محمدباقر (ع) داشته و حتی تا سال‌های پس از جنگ نیز بنا به تعلقات معنوی، معرفتی و همچنین به اعتبار پیمانی که با اسلاف شهید این گردان بسته، حضور خود را در آن تداوم بخشیده است.

در بخشی از این کتاب درباره «جنگل‌های شمال، مدفن منافقین وطن فروش»، آمده است:

ساعت یک شب بود. از غروب برای حرکت به ما آماده باش داده بودند. کامیون‌ها و آیفاها و کمپرسی‌ها منتظرمان بودند.

با سنگینی تجهیزات‌مان به راه افتادیم، تمام گردان‌ها تقسیم شده بودند. ما جزو تیپ نجف اشرف بودیم. فرمانده‌مان آقای کاظمی بود. در این دو سه روزی که در در دهکده انبیا بودیم، تیپ نجف یک فرمانده اصفهانی برای ما فرستاد. جانشین گردان آقای رحیمی بود و معاون گردان، یوسف سجودی.

فرمانده‌مان قربانی بود، نه مرتضی قربانی معروف. در طی این چند روز یکی، دوبار او را می‌دیدیم. زخمی بود و با آن جراحت ناراحت کننده، فرماندهی را هم به عهده داشت، چون آقای کاظمی ایشان را می‌شناخت از ایشان در جاهای مختلف استفاده می‌کرد، در کل، نیروی ثابت تلقی نمی‌شد.

خودمان هنوز سردار احمد کاظمی را ندیده بودیم، فقط می‌دانستم فرمانده ما ایشان است، غروب آخرین روز سال شصت راه افتادیم، به جایی رسیدیم که نه دشت بود نه کوهستان، تپه ماهورهای کوچک و سرسبزی داشت. شیارهای خوبی هم برای پناه گرفتن داشت.

گفتند: «شما باید همین جا استراحت کنید»، اینجا مناسب‌ترین نقطه به خط برای استقرار نیروها بود. بعد از چند ساعت یک لودر آمد و جلومان را خاکریز زد. به بچه‌ها دستور دادند گروهان به گروهان در این منطقه پخش شوند و هر کدام برای خودشان سنگری درست کنند.

لحظه تحویل سال:

نشسته بودیم و رادیو هم خرخر می‌کرد، داشتیم سنگر می‌کندیم تا داخل آن استراحت کنیم.

گردان ما در دو طرف جاده مستقر شدند. بچه‌ها به سمت جلو یعنی خط مقدم دشمن شروع به کندن سنگر انفرادی کردند، ما درست هنگام تحویل سال با پنجه‌های خود و کلاه آهنی و سرنیزه مشغول کندن سنگر بودیم.

خود من آنقدر با پنجه کندم که دیگر دست‌ام بی‌حس شد، با پتو و پوتین، با صورت شنی و خاک‌آلود در همان چاله به خواب رفتم. بعضی از برادران همین طور مشغول کندن سنگر بودند. تقریباً ساعت چهار صبح بود که بولدوزرها وارد عمل شدند و خاک‌ریزهای بزرگی درست کردند.

من حدود ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم، چون آب نبود با تیمم نماز خواندم. بچه‌ها وقتی از خواب بیدار شدند شوخی‌وار سال نو را به یکدیگر تبریک گفتند، در آن منطقه تا چشم کار می‌کرد، بیابان بود.

انتشارات «فاتحان» کتاب «بلبا» نوشته «حسین شیردل» را در 347 صفحه و با قیمت 10000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

«پایان غبطه» براساس خاطرات و زندگی شهید کاظمی شکل گرفته و بعدی از ابعاد شخصیتی آن اسطوره‌ جهاد و شهادت را برای جوانان ایران به نمایش می گذارد.

کتاب «پایان غبطه (زندگی داستانی سردار شهید احمد کاظمی)» در قالب دانستنی های انقلاب اسلامی نوشته نادره عزیزی نیک در 168 صفحه با قیمت 1900 تومان از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شد. «پایان غبطه» حاوی بیست داستان کوتاه از زندگی این شهید است که برای جوانان منتشر شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: « شهید احمد کاظمی از بازماندگان و فرماندهای جهاد هشت ساله ملت ایران بود که همواره آرزوی رسیدن به معبود و دوستان شهیدش را در سر می‌پروراند. شهید احمد کاظمی ‌از بازماندگان و فرماندهان جهاد او فرمانده‌ مخلصی بود که کاردانی، توانایی، شجاعت، عشق به معبود و اکثر کمالات انسانی را در خود متبلور کرده و مصداق آیه‌ «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ»، بود که بالاخره در ‌یک روز عرفه روزگار غبطه‌اش به پایان رسید و با قربانی‌شدن در راه خدا به وصال حق دست‌یافت. این اثر، داستانی است براساس خاطرات و زندگی آن شهید.»

هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب‌‌‌ کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، احمد كاظمي، دوم مرداد سال 1337در شهرستان نجف‌آباد به دنيا آمد. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در دي‌ماه 1358، براي كمك به مبارزان فلسطيني، به جنوب لبنان اعزام شد و نيز دوره آموزشي جنگ‌هاي نامنظم را گذراند.

كاظمي، اول خرداد 1359 به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در مناطق بحراني كشور و سپس جبهه‌هاي جنگ تحميلي حاضر شد.

وي در عمليات‌هاي رمضان و محرم، فرمانده تيپ نجف اشرف و در عمليات‌هاي بدر، قادر، والفجر هشت، كربلاي پنج و والفجر ده، فرمانده لشكر هشت نجف اشرف بود.

كاظمي پس از جنگ معاون عمليات نيروي زميني سپاه، فرمانده قرارگاه حمزه سيدالشهداء، فرمانده لشكر 14 امام حسين(ع) و فرمانده نيروي هوايي و سپس نيروي زميني سپاه شد.

سرلشكر احمد كاظمي، نوزدهم دي ماه 1384 در اطراف اروميه بر اثر سقوط هواپيماي حامل فرماندهان نيروي زميني سپاه، به شهادت رسيد.

مهم‌ترين آثاري كه تاكنون در باره اين شهيد منتشر شده‌، عبارتند از:
ـ نبردهای شرق کارون به روایت فرماندهان (آزا‌دسازی شرق کارون و شکستن محاصره آبادان) / سید‌علی بنی‌‌لوحی، هادی مراد‌پیری و محسن محمدی / مركز مطالعات و تحقيقات جنگ / 1379.
ـ تمنای شهادت‏ (زوایایی از خصوصیات سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه از زبان همرزمان) / گردآوری و تدوین جانمراد احمدی، زیرنظر رجبعلی رحیمی، به کوشش موسسه حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس‏ / مجنون (قم) / 1384.
ـ پرواز آخر (یادداشت‌هایی درباره شهید احمد کاظمی) / محمدعلی بهداروند / صبح میثاق (قم) / 1385.
ـ شهید احمد کاظمی / شکیب / 1385.
ـ ما اهل اینجا نیستیم (مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی‌های سردار سرلشکر شهید حاج احمد کاظمی) / گردآورنده و تدوین جانمراد احمدی / نشر مجنون / 1385.
ـ لوح فشرده ميقات / نشر مجنون / 1385.
ـ لوح فشرده علمدار نجف / نشر مجنون / 1385.
ـ مسافران ملکوت (جلد 2: شهید احمد کاظمی) / سعید عاکف / 1385.
ـ لوح فشرده مهاجر (2 لوح) / موسسه فرهنگي شهيد آويني / 1385.
ـ آی بچه‌ها شهید کاظمی کیه؟ / نویسنده سعید والی‌فر ؛ تصویرگر محمدرضا بیات و محسن محبی / میعاد / 1386.
ـ فاتح خرمشهر (آلبوم عكس سردار شهيد احمد كاظمي) /  جنات فكه / 1386.
ـ تویی که نمی‌شناختمت / تحقیق و تالیف جانمراد احمدی / سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر زرهی هشت نجف اشرف / 1386.
ـ نرم افزار چندرسانه اي شهيد سرلشكر احمد كاظمي /  نشر شاهد ‌/ 1386.
ـ اولین مسافر خرمشهر (حماسه سردار شهید احمد کاظمی) / مرتضي مساح / بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس‏‫ / ‏‫1387.
ـ ح‍ک‍ای‍ت‌ آن‌ م‍رد آسمانی (خاطراتی از زندگی سردار سر‌لشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی )/ محمود جوانبخت / ب‍ن‍ی‍اد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس / در دست چاپ.